شهلا نوری:
روز ۳۱ مارس، تیمهای فوتبال سوئد و ایران در استکلهم مسابقه خواهند داشت. گفته می شود که از مدتهای قبل بیش از ۲۷ هزار بلیط توسط ایرانیهای مقیم سوئد و اسکاندیناوی و اروپا خریداری شده است. از همان ابتدای فروش بلیطها این شایعه پخش شد که بخش قابل توجهی از بلیطها بوسیله سفارتهای رژیم خریداری شده است. اما واقعیت این است که این جانیان تعدادشان آنقدر انگشت شمار است که توجه هیچ دوربینی را به خود جلب نخواهد کرد. به همین دلیل باید از معدود افرادی استفاده کنند که برای حفظ منافع کوتاه مدت خود زیر عَلم و کَتل رژیم اسلامی رفته اند و در بهترین حالت سرشان را زیر برف کرده اند به این خیال خام که دُمشان دیده نمی شود. از همانهایی که به مراسم عید نوروز سفارتخانه های رژیم می روند. همانهایی که به صندوقهای رای مراجعه می کنند تا شناسنامه شان مُهر “اعتبار” برای سفرهای پی در پی خود به ایران بگیرد.
عوامل جمهوری اسلامی با فروش ارزان قیمت بلیط از مدتها پیش جوانهای عاشق فوتبال و هیجانات ناسیونالیستی را نشانه گرفته اند. با ایجاد امکانات سفر ارزان قیمت از شهرهای مختلف سوئد به استکهلم تصمیم دارند در مسابقه خوش خدمتی به رژیم رتبه اول را کسب کنند. آنان عین اجل معلق همه جا هستند تا از احساسات جوانانی که از درجه شناعت رژیم صدهزار اعدام اطلاعی ندارند سو استفاده کرده و همه تماشاگران فوتبال را در اذهان عموم طرفدار رژیم جا بزنند.
از همه مضحک تر اما آنهائی هستند که پس از اولین سفر خود به ایران با فراخوان رفسنجانی، ناگهان فراموش کردند که روزی پناهنده سیاسی بودند. حضور این تماشگران نیز از ویژگیهای جالبی برخورداراست که به همه چیز مربوط است بجز به فوتبال. بخشی از “فوتبال دوستان” ایرانی مسئله شان برد و باخت تیم محبوبشان نیست. آنها هم فال می گیرند و هم تماشا می کنند. از حالا پرچمهای شیر و خورشید نشان خود را زیر بالشهای خود گذاشته اند تا بتوانند در روز موعود در خیابانهای استکهلم ابراز وجود کنند. انگار که “پدر تاج دارشان” هنوز بر تخت شاهی نشسته است.
در کنار این خیمه شب بازی و جنگ پرچمها، بخشی از جوانهای طرفدار فوتبال که خود در سوئد به دنیا آمده اند و در بیشر مواقع خود را سوئدی می دانند برای اینکه نشان بدهند فقط طرفدار تیم فوتبال ایران هستند با پرچمها و یا لباسهایی سه رنگ بدون نماد شیر و خورشید و الله به استودیوم می روند. آنها به زعم خود و با استفاده از این روش میخواهند حساب خود را هم از دیگر پرچم بدستان و هم از جمهوری اسلامی جدا کنند. جالتر از همه توجیه عده ای سوئدی، چپ و “مدافع حقوق کارگر” است که از طرفداران سرسخت فوتبال هستند که هرگز با هیچ پرچمی در مسابقات فوتبال ظاهر نشده بودند. آنها هم می خواهند ابراز مخالفت با رژیم اسلامی را با حمل پرچم سوئد به نمایش بگذارند!
جمهوری اسلامی و کار “فرهنگی”!
جمهوری اسلامی اما از طرفی از حضور زنان در استادیوم های ورزشی در ایران جلوگیری می کند و از طرف دیگر با رضایت کامل پرچم ملبس به الله را به دست زنان بدون حجاب می دهد تا در خارج کشور و دور از چشم “امر به معرف” کار “فرهنگی- سیاسی” سازمان دهند. باز فرصتی پیش آمده تا رژیم اسلامی یک بار دیگر تاریخ ۳۶ سال جنایت خویش را بزک کند و به مردم سوئد بفروشد. ظاهرا قرار است ۶۰۰۰ هزار پرچم رژیم اسلامی جلوی درب استادیوم ورزشی به دست مردم داده شود. نباید پرچم جمهوری اسلامی را در مقابل دوربینها در دست گرفت و بعنوان هوادار جمهوری اسلامی معرفی شد.
اکثریت عظیم ایرانیانی که برای دیدن این مسابقه میروند میتوانند وارد جنگ پرچم نشوند و مهمتر اینکه هر فردی میتواند با طرح ممنوعیت زنان در استادیومهای ایران، نه به آپارتاید جنسی، ایران زندان زنان است، فوتبال آری جمهوری اسلامی نه، در مقابل سواستفاده جمهوری اسلامی بایستند. دیدن فوتبال و علاقه به فوتبال هیچ ایرادی ندارد و بسیار هم خوب است اما مجوزی برای سو استفاده جمهوری اسلامی نمیشود. مرگ بر جمهوری اسلامی صد هزار اعدام!
۱۶ مارس ۲۰۱۵
با سپاس از نویسنده این مطلب خوب و بموقع
اگر در همان سال ۲۰۰۹(۱۳۸۸)که این آقای درویش پور در تظاهرات بلند گو را به زور از دست خانم علی نژاد مانند یک فعال مایشا بیرون آورد توی پوزش زنده میشد هم اکنون اینطور رو دار نمیشد تاریخ به اصطلاح فعالیت سیاسی او بسی سیاه است همان سال قبل از جنبش به اصطلاح سبز جنایتکار داعشی مخملباف را با تکیه ای پارچه سبز به پارلمان سوئد برده بوده و به تعدادی چوخ بختیار آنجا گفته بود این پرچم حزب سبزها در ایران است در کردستان نمیدانم کدام پفیوز دست این دلقک را گرفته بوده و به کنگره مو سس حزب کمونیست برده بود قبل تر در ایران برای امیر حسین روحا نی (او دیگر چه گاوی بوده آخوند بهتر از این نمیشود ) تز پیوستن به رجوی داده بوده (پیکار ۱۱۰)تازه این تمام ماجرا نیست به محض اینکه از کردستان به سوئد رسیده هنوز از گرد راه نرسیده ساواکیها را جمع کرده و انجمن ایرانیان به وجود آورده و همین انجمن ساواکیها را میخواسته در لوس آنجلس به وجود بیاورد که دوستان خودش از قبیل مجید نفیسی در آنجا روی ترش کردند و عکسها ی یادگاریش با فرخ نگهدار و همپا لگیهایش به اصطاح جمهوری خواهان به وفور در اینترنت است