عملکرد وزارت بهداشت در رابطه با جمعیت در جمهوری اسلامی

پروین احمدزادە:

در طی ۲۱ سالی که شاهد برنامه های وزارت بهداشت به عنوان یک کارشناس مسائل بهداشتی بوده ام، سیاست این وزارتخانه نه در جهت سلامت جامعه بلکه در جهت اجرای فرمانهای خامنه ای و در جهت سیاستهای نظام جمهوری اسلامی بوده است. یک سیستم بهداشتی سالم در تمام دنیا وظیفه سلامت آحاد جامعه را برعهده دارد، اما در این نظام سیاستها متناقض می باشد، به طوری که نمونه آن را در مورد جمعیت می بینیم. در پی کنترل جمعیت که بخشی به دلیل تبلیغ و ارائه خدمات بهداشتی بوده و بخشی مربوط به بالا رفتن آگاهی مردم نسبت به زندگی بهتر و داشتن یک زندگی با کیفیت و مسئولیت آنها در قبال فرزندانشان که می بایستی این فرزندان از امکانات آموزشی، بهداشتی، مسکن و… برخوردار باشند. همچنین بالا رفتن سن ازدواج به دلیل بالا رفتن سطح تحصیلات بوده است. طبق دستور خامنه ای که بر اساس آمارها و تحلیل وزارت اطلاعات صادر شده، گفته شده جمعیت شیعه کم شده است و این یک تهدید برای نظام اسلامی می باشد، لذا به وزارت بهداشت سیاست عدم کنترل جمعیت و خودداری از تبلیغ و ترویج روشهای پیشگیری از بارداری ابلاغ شده است. به خصوص عدم هرگونه تبلیغ و دادن آگاهی به زوجهای جوانی که به کلاسهای مشاوره جهت ازدواج مراجعه میکنند. حال به عنوان یک کارشناس مسائل بهداشتی مصیبتهای این سیاست ارتجاعی و غیر انسانی را بررسی میکنیم:

۱- اولین بخش این دستورالعمل توهین به شعور انسانهاست. آحاد مردم ایران به عنوان انسان آزاد از حق انتخاب و داشتن آگاهی و اطلاعات درست محروم شده اند. طبق اعلامیه سازمان جهانی بهداشت WHO  هر انسانی حق دارد در رابطه با مسائل بارداری و پیشگیری از بارداری و سلامت آگاهی لازم را کسب نماید و دولتها وظیفه دارند این اطلاعات را کامل و به روز با بهترین استانداردهای جهانی به شهروندان ارائه نمایند. بنا براین یک حق بدیهی و قانونی مردم ایران بر طبق این اعلامیه نقض گردیده است.

۲- نداشتن و در دسترس نبودن اطلاعات درست و کامل باعث میگردد مردم به کانالهای ناسالم و سودجو روی آورند. قاچاق دارو جهت سقط جنین و گرم شدن بازار قاچاق داروهای غیرمجاز و غیر بهداشتی در ناصر خسرو را در پی خواهد داشت و چون نیاز مردم می باشد قطعا به آن روی خواهند آورد.

۳- نداشتن آگاهی و عدم دسترسی به وسایل مطمئن پیشگیری از بارداری، بالا رفتن میزان بارداری ناخواسته را به همراه خواهد داشت که عوارض بارداری ناخواسته بالا رفتن سقط های عفونی “افزایش مرگ و میر مادران” افزایش مرگ و میر کودکان و همچنین افزایش ناهنجاریهای کودکان را در پی خواهد داشت. مسائل روحی روانی برای خانواده تهدید دیگری برای جامعه و خانواده می باشد، زیرا بارداری ناخواسته در زن ایجاد تنفر از خود و کودکش را ایجاد می نماید، که طیفی از تنفر و ترحم به کودک را درپی خواهد داشت که کودکی مضطرب و پر از استرس و بدون اعتماد به نفس را خواهیم داشت که تا آخر عمر این عوارض را با خود همراه دارد.

۴- بارداری ناخواسته مثل همه مسائل دیگر دامنگیر اقشار ضعیف خواهد شد که از عهده هزینه های سقط جنین بر نمی آیند و به امکانات بخش خصوصی و پرداخت هزینه های سنگین آن به دلیل فقر و مشکلات مالی دسترسی ندارند. کودک در یک محیط پر از فقر و بدبختی به دنیا می آید با تمام عقده ها و کمبودها. عدم بهره گیری از امکانات آموزشی و رفاهی و امنیت روانی، انسانی سالم از جهت روانی و جسمی نخواهد بود، از نظر اجتماعی نه تنها توانمند نیست بلکه خود برای اجتماع معظلی خواهد شد که می تواند به دلیل عدم قابلیتها و توانمندیها مورد سواستفاده قرار بگیرد از جمله مورد استفاده باندهای تبهکار، باندهای قاچاق و فساد و فحشا. بنابراین ما به جای یک افزایش جمعیت منطقی که می تواند مولد و مرفه باشد، با یک موج گسترده فقر مالی و فرهنگی روبرو خواهیم شد که خود تهدیدی بزرگ برای امنیت جامعه خواهد بود. ما در حال حاضر نه تنها  با گسترش زیر ساختهای  آموزشی، ورزشی، فرهنگی برای ایجاد جمعیت کنونی روبرو نیستیم بلکه زیرساختهای گذشته نیز در حال از بین رفتن و نابود شدن می باشند. مهمترین آنها امکانات بهداشتی می باشد که نظام بهداشتی کشور حتی از یک نظام متوسط بیمه حتی برای پرسنلش عاجز می باشد به طوری که این نظام در سال گشته از حقوق پرسنل زحمتکش این وزارتخانه جهت بیمه کسر نموده اما پولش را به بیمه پرداخت ننموده است و پرسنل سال گذشته از هیچ نوع بیمه ای برخوردار نبوده اند. نظام دیگر که در اوج ضعف واستیصال می باشد، نظام آموزشی کشور یا همان آموزش و پرورش است که اکثر بخشهای آن به بخش خصوصی واگذار شده که به شکل غیرانتفاعی اداره میشود و دیگر مدارس دولتی هم مرتب از کمکهای اولیای دانش آموزان بهره می گیرند، که متاسفانه ما در این زمینه هم با توجه به گران بودن آموزش و پرورش در ایران با افزایش موارد بی سوادی و پایین بودن سطح آموزش روبرو هستیم و طبق یک طرح غیرانسانی نیز آموزش و پرورش را می خواهند تحت نظارت حوزه علمیه ببرند. از نظر مسکن ما باز هم دچار مشکل هستیم که فضای لازم جهت یک خانواده با توجه به سر سام آور بودن اجاره بها نسبت به درآمد ماهیانه نمی تواند پاسخگوی خانواده ها باشد. رقم بالای بیکاری و عدم امنیت شغلی و نداشتن وقت فراغت کافی در شهرهای بزرگ و عدم حضور خانواده ها در کنار یکدیگر و نداشتن فرصت کافی جهت ارتباط بین فرزند و اولیا باز هم کودک را محروم از تربیت و توجه کافی والدین می نماید. بنابراین با توجه به این مسایل و عدم وجود زیر ساختهای اموزشی و بهداشتی و رفاهی نسلی را خواهیم داشت بی سواد و بزهکار و داری اعتیاد به میزان بالا.

حال بیایید هدف خامنه ای و دارودسته اش را از این بالا رفتن جمعیت بررسی کنیم: خواست ایشان افزایش جمعیت ناآگاه ضعیف و فقیر است که به دلیل فقر مالی به صف بسیجییان بپیوندد. خامنه ای دچار این توهم شده است که جمهوری اسلامی مادام العمر می باشد و این روند سرکوب را می تواند بارضایت خاطر ادامه دهد، بنابراین نیاز به یک جمعیت جهت این سرکوب دارد. او نیاز به افزایش جمعیت شیعه طالبانی، نیرویی جهت حزب الله لبنان، افزایش لباس شخصی ها و بسیجیانی که برعلیه مردم باشند، دارد. او در پی افزایش جمعیت شعبان بی مخها و الله کرمهاست. سیاستهای وی ضد جامعه و ضد تمدن و پیشرفت و علم امروز است. اما این ها توهمی است که او دچارش شده است، مردم زیر بار این گزافه گویی ها نخواهند رفت و درک می کنند با این روند بیکاری فرزند آوری نه تنها مشکلشان را حل نمی کند بلکه مشکلاتشان را زیاد هم خواهد نمود. آنها دیگر مردم ۳۵ سال پیش نیستند که فریب بخورند، آنها درک می کنند که انسان هستند مثل مردم همه دنیا و نیاز به آموزش، مسکن، کار، امنیت شغلی و آزادی دارند، آنها  نیازهای زندگیشان را بهتر از هرکس می دانند و می فهمند و منتظر کسانی نمی نشینند که برای بقای خودشان فرزندانشان را گوشت دم توپ کنند.

از طرف دیگر پرسنل شریف و زحمتکش وزارت بهداشت در رده های اجرایی آگاه تر از آنند که بخواهند این تبلیغات را به خورد مردم بدهند. سیاستهای متناقض بهداشتی جمهوری اسلامی، مردم را مانند دیگر زمینه ها نسبت به این رژیم قرون وسطایی بی اعتماد نموده است و به راحتی تبلیغات آنها را نخواهند پذیرفت. من هر روز خود از نزدیک با این مراجعین در ارتباط نزدیک میباشم، مردم  ایران باشعورتر از آنند که این تبلیغات بر آنها اثر بگذارد و شاید عده کمی به این  تبلیغات گوش فرا دهند اما اکثریت راه خود و صلاح زندگیشان را می دانند.

 

٣ خرداد ١٣٩٤