شهلا نوری
سحرگاه چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۳ یک زن به نام (ص- ت) در زندان آمل اعدام شد. در گزارش چنین آمده است: “به گفته دادستان آمل، چندین سال پیش همسر این زن از رابطه او با فرد دیگری مطلع میشود و بین آنها مشاجره ای در می گیرد. زن در حین مشاجره دست و پای همسر خود را بسته و با چاقویی برنده گردن او را می برد. دادستان آمل افزود: او بعد از تحمل چندین سال زندان، با اجرای تشریفات قانونی سحرگاه امروز پای چوبه دار رفت و مادر مقتول حکم قصاص عروس خود را اجرا کرد.”
این جنایت منحصر بفرد نیست. یک ماه پیش زن دیگری به نام فرزانه در شرایطی مشابه در شهر اصفهان اعدام شد. این زنان سالهای سال در زندان های رژیم با درد و رنج دوری از فرزندان خود زندگی می کنند و در یک سحرگاه تاریک در حضور جلادان اسلامی و به دست شخصی که یک روز مادر شوهر، پدر شوهر و یا فرزندی از همسر قبلی شان محسوب می شده، قصاص می شوند.
رژیم اسلامی با حاکم کردن جنایت و خشونت قرون وسطایی بر قوانین و جامعه، مردم درد دیده و خشمگین از غم از دست دادن جگر گوشگانشان، انسانهای ناآگاه و متعصب را در جنایت خود شریک می کند. اعدام یک قتل عمد دولتی است و وحشیانه است. لیکن این عمل رژیم اسلامی جامعه را به قهقرا می برد.
معمولا در چنین پرونده هایی شخص سومی نیز وجود دارد. پرونده اکثر این زنان شبیه هم است. اکثرشان از مناطق فقیرنشین اطراف شهرهای بزرگ هستند با تحصیلات زیر دیپلم. عموما در سنین کودکی به دلیل فقر خانواده وادار به ازدواج شده و اختلاف سنی فاحشی با همسر خود دارند. اخیرا آماری در مورد شناسایی بیش از ۱۵۰ زندانی محکوم به اعدام در زندان قرچک ورامین پخش شد؛ نزدیک به یک سوم آنها زن هستند. ۲۹ نفر از این تعداد به اتهام قتل و بقیه به اتهام پخش مواد مخدر در انتظار اجرای حکم اعدام هستند.
تعدادی از این زنان به اتهام قتل همسر خود زندانی هستند. اما مساله اینجاست که در بسیاری موارد قتل توسط شخص سومی انجام شده است، لیکن اسمی از او به میان نمی آید. زنان محکوم به قتل با این خیال خام که خانواده همسر از قصاص آنها چشم پوشی می کند، قتل را به گردن می گیرند. غافل از اینکه در شرایطی که رژیم اسلامی خانواده مقتول را زیر فشار روانی قرار می دهند و مغز آنها را با خرافات متحجر پر می کنند، خانواده مقتول انتقام خشن را تنها راه مقابله با درد جانکاه خود می یابند. این زنان محروم سنگسار می شوند.
قبل از قیام ۵۷ معمولا همسرکُشی در حیطه جرایم مردانه بود. مردان در اثر حسادت، بدلایل ناموسی یا تقاضای طلاق اقدام به کشتن همسران خود می کردند. از بقدرت رسیدن رژیم اسلامی با تشدید ارزشها و ایدئولوژی اسلامی در جامعه، مردان با پرداخت دیه از مجازات قتل یک زن جان بدر می برند. طی سه دهه اخیر جامعه از وجوه مختلفی متحول شده است. زن ستیزی قانونی، رسمی و دولتی بسیار شدید تر شده است. از آنسوی، جنبش آزادی زن نیز رشد و گسترش یافته است. علیرغم مجازات خشن سنگسار بنظر می رسد که تعداد بسیار بیشتری از زنانی که بزور شوهر داده شده اند، رابطه خارج از ازدواج با مرد دیگری برقرار می کنند و زمانیکه با هجوم و حمله شوهر مواجه می شوند یا زن در دفاع از خود و یا با همکاری معشوقش شوهر را بقتل می رساند. این پدیده بروزی از “نه” زنان به شرایط موجود است؛ اعتراضی است به بیحقوقی؛ تلاشی است، هر چند ناگوار و خشن برای قدرت یابی. این تلاش و تقلا، این اعتراض با خشونت و بیرحمی رژیم اسلامی مواجه می شود. این زنان سنگسار می شوند.
از میان این لیست بلند بالای زنان منتظر اعدام و سنگسار، فقط اسم ریحانه جباری، به دلیل وجود یک کمپین جهانی به یک اسم آشنا بدل شده است. این کمپین توجه بسیاری به خود جلب کرده و دستگاه قضایی نظام را وادار به یک عقب نشینی موقت کرده است. لیکن زنان ناشناس دیگر به جرم قتل همسر بدون هیچ سرو صدایی اعدام میشوند.
تنها راه مقابله با این جنایات و ریشه کردن ارزشهای قرون وسطایی انتقام و قصاص به زیر کشیدن این رژیم جنایتکار و ارتجاعی است. باید یک جامعه آزاد و برابر ساخت که نه تنها اعدام و خشونت را از میان می برد، بلکه همچنین موجب رشد و بازتولید ارزشها و عقاید روشنگرانه و پیشرو خواهد بود. *
در احکام ِ اسلامی آدم کشی ننگين و شرم آور نيست. همه ی مسلمانان آدم کشی را ارجمند می دانند و در هنگام ويژه ای می توانند آدم بکشند. حکم قصاص: از آدمها آدم کُش ساختن است. کسانی، که از تماشا کردن ِ جان کندن آزرده نمی شوند، از آدم کُشی هم بيزار نيستند.
چیزی که عوض داره گله نداره