سیاوش دانشور جنگ علنی زنان با جمهوری اسلامی در همان روزهای بعد از قیام و با زمرمه فرمان حجاب اجباری توسط خمینی آغاز شد. چند هفته بعد در هشت مارس روز جهانی زن در تهران، بزرگترین تظاهرات روز زن در ایران و منطقه علیه فرمان حجاب خمینی شکل گرفت و تولد جنبش نوین آزادی زن در ایران را اعلام کرد. زنان حجاب اسلامی را به “انتخاب” خود نپذیرفتند. نهایتا جمهوری اسلامی حجاب را با سرکوب و دستگیری و پاکسازیهای گسترده زنان از مراکز آموزشی و اداری، با تیغ کشی و کوبیدن پونز به سر زنان در خیابانها به زنان و جامعه تحمیل کرد. از آنزمان تا امروز، علیرغم وقفه های کوتاه، جنگ جمهوری اسلامی و زنان برسر تحمیل حجاب و شئونات اسلامی از یکسو و برسمیت نشناسی و زیرپا گذاشتن قوانین اسلامی و مشخصا حجاب از سوی زنان ادامه داشته است. جمهوری اسلامی برای تحمیل حجاب به زنان به هر روش و مانور و “کار فرهنگی” و تاکتیکی توسل جسته اما در هر دوره ضعیف تر و شکست خورده تر بیرون آمده است. در ایران حجاب از بحث آزادی پوشش فراتر رفته و به یک بارومتر سیاسی برای تشخیص رابطه مردم با حکومت تبدیل شده است. کمونیسم کارگری در چهارچوب مبارزه علیه آپارتاید جنسی و کلیت حاکمیت اسلامی ضد زن، همواره بر جایگاه حجاب بعنوان لوگو و پرچم آپارتاید جنبش اسلام سیاسی تاکید کرده است. کمونیسم کارگری یک حامی پروپاقرص مبارزه مستمر زنان در ایران برای نفی و لغو حجاب و سیستم آپارتاید اسلامی بوده است. در این سالها کوهی از مطلب و مصاحبه و قطعنامه و بحث در مورد مسئله برابری زن و مرد و افق آزادی زن در ایران طرح شده و مشخصا در نقد و علیه سیاستهای ارتجاعی جنبش ملی- اسلامی که “حجاب را مسئله اصلی زنان نمیدانستند” حرف زده و مبارزه کرده است. اما واقعیات سر سخت اجتماعی نهایتا خود را به هر ناباوری تحمیل میکنند. ظاهرا همان کسانی که مدتها “حجاب را مسئله اصلی زنان نمیدانستند”، اینبار صورت مسئله را “یواشکی” پذیرفته اند، به واقعیت عظیم ضدیت زنان با حجاب و قوانین اسلامی تمکین کردند، اما تلاش دارند مثل هر قلمرو مبارزه سیاسی و کشمکش اجتماعی چهارچوبهای فکری و سیاسی خود را به آن تحمیل کنند. کمپین فیس بوکی “آزادی یواشکی زنان در ایران” خانم مسیح علینژاد از این جمله است. در این کمپین عکسهائی از زنان منزجر از حکومت اسلامی منتشر میشود که عمدتا در مکانهای خلوت و بدون مزاحم “یواشکی” و برای دقایقی حجاب برمیداند. به نظر من در این مورد معین تاکید چند مسئله حائز اهمیت است: ۱- نفس اینکه حجاب بعنوان یک مسئله اساسی و یک طوق لعنت اسلامی بر زنان توسط جریانات سبز و ملی اسلامی برسمیت شناخته میشود، یک پیروزی برای جنبش آزادی زن و حاصل مقاومت قهرمانه و روزمره زنان در سه دهه گذشته است. این در عین حال بمعنی برسمیت شناختن جنبش آزادی زن در ایران بعنوان یک نیروی مهم و گسترده با پتانسیل بالا در تحولات سیاسی است. معمولا جریانات و فعالین جنبش ملی – اسلامی زمانی وارد صحنه میشود که قبلتر در جامعه اتفاقاتی رخ داده است. آنها با این واقعیت یعنی مبارزه گسترده زنان علیه حکومت اسلامی روبرو میشوند و هدفشان اینست که این اعتراضات را در سیاستها و تاکتیکهای جنبش ملی اسلامی و یا چهارچوبهای قانونی به اسارت بکشند. ۲- کمپین “آزادی یواشکی” نسبت به واقعیات اجتماعی جامعه ایران بسیار عقب است. این انعکاسی از عقب ماندگی جریانات ملی اسلامی در قیاس با توقعات آزادیخواهانه و برابری طلبانه زنان و مردان است. اما تقابل و تلاش زنان آزادی و زیرپا گذاشتن روزمره قوانین اسلامی، بصورت یک جنگ علنی و خیابانی در جریان بوده است. جنگی که یکطرف ثابت آنرا جمهوری اسلامی و ارتش ضد زن تشکیل میدهد که همیشه در حال آماده باش برای تقابل با زنان “بدحجاب” است. در سالهای اخیر اما یک موج برگشت و تعرض متقابل آغاز شده و در موارد زیادی این زنان و مردان هستند که با گوشمالی اوباش ضد زن در خیابانها اعلام میکنند که “این شما هستید که باید روسری ات را برداری” و “برو گمشو، به تو ربطی ندارد” و غیره بدرقه شان میکنند. ۳- اما جریانات ملی اسلامی و سبزها و بنفش ها تلاش میکنند عقربه تاریخ این مبارزه را به عقب برگرداند. آنها از یکسو و بطور مستتر قانون اسلامی حجاب را برسمیت می شناسند و از سوی دیگر “آزادی” از این ارتجاع را “یواشکی” تبلیغ میکنند. این جریانات میدانند که نفرت زنان از حجاب و قوانین اسلامی بیحد و حصر است و این نفرت ضد اسلامی واقعیتی غیر قابل انکار است. لذا تلاش میکنند چهارچوبهای خودشان را “یواشکی” به جنبش ضدیت با حجاب تحمیل کنند. بالاخره نمیتوان هم مسالمت جو و قانونگرا بود و هم علیه قانون اسلامی فراخوان داد. اما با این سیاستها جنگ علنی و روزمره زنان با حکومت اسلامی به پایان نمیرسد، زنان آزادی را در قواره سقط شده و کاریکاتور شده “یواشکی” و چند دقیقه ای قبول نمیکنند، وحشت آخوندها و نیروی سرکوب ضد زن کاهش نمی یابد و شغل کثیف تقابل با حقوق پایه ای زنان را کنار نمیگذارند. ۴- سازمان آزادی زن از هر تلاش مستقیم زنان برای زیرپاگذاشتن و نفی قوانین اسلامی استقبال میکند. در عین حال تاکید میکنیم که احقاق هر ذره از حقوق زنان در گرو مبارزه علنی و رو در رو و گسترده علیه کلیت جمهوری ضد زن اسلامی است. نفی حجاب و قوانین آپارتاید ضد زن و اعلام حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی زنان تنها از مسیر سرنگونی کامل حکومت ضد زن اسلامی میگذرد. سازمان آزادی زن همراه با توده وسیع زنان آزادیخواه و برابری طلب در ایران برای پس راندن مستمر اسلامیون و تقویت افق آزادی و برابری زن و مرد تلاش میکند. یک رکن اساسی این تلاش درهم شکستن و نقد چهارچوبهائی است که جریانات ارتجاعی و ضد زن میخواهند به مبارزه زنان برای برابری و رفع تبعیض تحمیل کنند. ۵- ما نه هیچ قانون اسلامی را برسمیت می شناسیم و نه آزادی را در خفا و بیرون جامعه جستجو میکنیم. ما آزادی را یک حق پایه ای و یک هدف مهم تلاش بشریت آزادیخواه میدانیم. این تلاش اما در صحن جامعه، در مقابل نیروی ارتجاع و ضد زن، در کشمکشی رو در ور و علنی، همانطور که تاکنون بوده است، صورت میگیرد و پیش میرود. زنده باد تلاش زنان برای نفی حجاب و آپارتاید جنسی. * ۱۱ مه ۲۰۱۴
Comments are closed.
عمیق ترین و کمونیستی ترین نقدی که درباره این کمپین خوانده ام. با تشکر از رفیق سیاوش دانشور
ممنون سیاوش جان، نقدی درست، عمیق و کامل بود. اولین نقد درستی که در این باره خواندم و حرف و نقد مرا تایید کرد.