مردم عراق مصمم اند.
روز جمعه ۲۸ اوت، مجددا در بغداد و دیگر شهرهای عراق جمعیت صدها هزار نفری مردم معترض بمیدان آمدند تا اعتراضات خود علیه وضع موجود را پیگیری کنند. اینبار مردم عراق از “نان وآزادی و سکولاریسم و حکومت مدنی” سخن گفتند. خواهان الغای نهادهای قدرت از جمله قوه موسوم به “قضائیه”، انحلال پارلمان، محاکمه فوری دزدان حکومتی و فاسدین شدند. ارتش مهدی و جماعت آخوند مقتدا صدر از روزهای گذشته با اعلام “همراهی با مردم” برای کنترل این اعتراضات و موج سواری تلاش کردند. مردم آزادیخواه در شهر بغداد فرصت ابراز وجود به این باند اسلامی را ندادند و قاطعانه علیه “شیعه و سنی” شعار دادند. مردم عراق از سیستم مبتنی بر مذهب و قومیت و گانگسترهای نظامی خسته شدند و علیه آن بمیدان آمدند. علیه حکیم ها و سیستانی ها و مالکی ها و عبادی ها و سران دولت عراق شعار میدهند.
آنها سکولاریسم و خواست حکومت غیر مذهبی را با هویت انسانی و آزادی و رفاه برای مردم ترکیب کرده اند تا نیروهای شبه سکولار حاشیه حاکمیت و راستها از این تمایل نتوانند کلاهی برای خود درست کنند. مردم عراق مصمم هستند و تظاهرات این هفته و دامنه جمعیت و نوع شعارها همین را تاکید میکند.
مردم عراق شایسته زندگی بهتری هستند. وقت آنست مردم آزادیخواه جهان در دفاع از کمونیستهای عراق و برابری طلبان و جنبشهای پیشرو، و مشخصا در دفاع از حزب کمونیست کارگری عراق، بمیدان بیایند.
مهاجریت و آوارگی میلیونی
میلیونها شهروند کشورهای عراق و سوریه و لیبی جانشان را برداشته اند و روانه مرزها شده اند. هر روز خبر فاجعه ای از غرق شدن و کشته شدن دهها پناهجو که مخاطرات زدن به دریای مدیترانه را قبول کرده اند تا بلکه آنورتر نور امیدی باشد، منتشر میشود. آخرین مورد پیدا شدن کامیونی با شماره مجارستان در اتریش بود که در آن تاکنون ۷۱ جنازه پیدا شده است. اینها انسانهای عادی ای هستند که نه تصمیم به جنگ گرفته اند و نه در جنگ درگیر بوده اند اما هزینه آنرا می پردازند. در طرف مقابل، دولتهای فخیمه اروپائی قرار دارند که یک پای اساسی ایجاد این بحران در کنار ناتو و آمریکا بوده اند. حقوق بشر و خرافاتی از این دست در این روزها چهره واقعی اش ترسیم میشود. سیاست این دولتها صرفا سرکوب، پرتاب گاز اشک آور میان کودکان و زنانی است که از تهدید گلوله و جنگ فرار کرده اند. آماده باش پلیس مرزی، کشیدن سیم خاردار، بالا بردن دیوارها و سخت کردن موانع حقوقی و قانونی.
بقول منصور حکمت، سرمایه داری حتی حیاط و کوه در این دنیا نگذاشته است. شما اگر خانه تان آتش بگیرد به کوچه میروید و به فضائی که امنیت نسبتا وجود دارد. دنیای امروز اما کوچه هم ندارد. دولتها هستند و مرزها و پاسپورت ها و هویت های کاذب و جعلی ملی. اگر از جنگ فرار میکنید باید همسایه یا دولتی راهتان بدهد. اگر ندهد، شما محکوم به نابودی در آن جنگ هستید. این چه دنیای کثیفی است که حکومتهائی با قدرت اقلیتی بسیار ناچیز، برای میلیاردها انسان تصمیم میگیرند و هر طور که دلشان بخواهد با حرمت و حقوق و حال و آینده انسانها بازی میکنند؟ همین باصطلاح “بحران پناهندگی” که عبارت مورد علاقه دولتها و نیروهای دست راستی است، نشان نمیدهد که سیاستهائی در سطح جهانی به بن بست رسیده اند و شکست خورده اند و نتایج بسیار وخیم خود را ببار آورده اند؟ آیا مسئول نابودی و خرابی سوریه و لیبی و عراق و از دست رفتن جان و خانه و آوارگی میلیونها نفر مستقیما همین دولتهائی نیستند که خاک این کشورها را در توبره کردند و نیروهای جهادی و تروریست را به جان مردم انداختند؟ حالا چرا مرزهایشان را بسته اند؟
این بحران انسانی جواب بلافصل و دراز مدت میخواهد. بلافاصله باید برای گشودن همه مرزها و وظایف خدماتی دولتها در حمایت از قربانیان و تامین اسکان و غذا و سلامتی آنان باید فشار گذاشت. این مسئله ای فوری است که ربط مستقیمی با جان تعداد زیادی آوراه گرسنه و بیمار و زخمی دارد که بخش وسیعی از آنها را زنان و کودکان تشکیل میدهند. مضافا اینکه جمعیت دهها میلیونی خاورمیانه و شمال آفریقا را نمیتوان به جای دیگری از کره خاکی منتقل کرد و سیاست این دولتها نیز به روال سابق است. وقت آنست در این کشورها، مانند عراق، نیروی توده ای مردم کارگر و زحمتکش و اردوی آزادیخواه برای رهائی از حاکمیت نظامهای مذهبی- قومی – عشیره ای، که محصول صدور دمکراسی موشک کروزی اند، بمیدان بیایند و این وضعیت را تغییر دهند.
مانتوهای شیشه ای
هر دولت جمهوری اسلامی علیرغم تشدید سرکوب زنان و دخالت در امور شخصی آنان، با “مشکل” جدیدی در جامعه در قلمرو پوشش زنان روبرو میشود. دولت اعدام و اسید حسن روحانی، چشمش به ساپورت و مانتوی شیشه ای روشن شده است. نیروی انتظامی و ادارات مربوطه مرتبا بخشنامه صادر میکنند، نیرو میفرستند، جریمه میکنند. آخوندها و مجلسی ها ضجه میزنند، اوباش خیابانی ضد زن نیز تهدید میکنند و چاقوها و چماق هایشان را نشان میدهند. اما فایده ندارد. تهران عملا و با روایت جمهوری اسلامی بی حجاب است. حجاب نه بطور رسمی بلکه بصورت دو فاکتو وجود خارجی ندارد یا دستکم کسی آنرا رعایت نمیکند و حکومت هم زورش نمیرسد. آنجا هم که بزور تحمیل میشود، برای روی سر نگهداشتن زنان باید ارتش اوباش مستمرا کار کند و تهدید کند و تذکر بدهد. با چه زبانی باید گفت اسلام در ایران شکست خورده است و زنان طوق لعنت اسلامی را نمی پذیرند؟ این حضرات باید منتظر امواج خروشان زنان و مردان برابری طلب، بسیار سنگین تر ار عراق، علیه اصل حاکمیت دین و دستگاه مذهب و اسلام باشند. مانتوی شیشه ای و لباسهای ناف نما در جمهوری اسلامی، قبل از اینکه چیزی راجع به مد و لباس و ترجیح جوانان و ناتوانی رژیم بگوید، از شکست یک پدیده و عروج پدیده جدیدی سخن میگوید.
***