فخری جواهری:
روزی نیست که خبر سنگسار، قتل و به خاک و خون کشیده شدن زنی در کشورهای اسلام زده لرزه بر اندام ما نیندازد. خشونت عنان گسیخته و زن ستیزی عمیق و عریان در کشورهای تحت حکومت اسلامی هر روز قربانیان بی شماری می گیرد.
این بار قرعه به نام دختری به نام فرخنده از افغانستان افتاد. غروب روز پنج شنبه فرخنده در زیارتگاهی به نام “شاه دوشمشیر” در کابل ورق هایی از قران، این کتاب آموزش جهل و خرافه، کتاب آموزش جرم و جنایت، کتاب آموزش زن ستیزی و کودک آزاری را به آتش می کشد تا خشم و استیصالش را آشکار سازد. عده ای متعصب اسلامی با دیدن این صحنه با غریو “الله اکبر” با پرتاب سنگ به فریده حمله ور می شوند و او را زیر لگد می گیرند. سپس جسد خونین و مالین این زن جوان را به رودخانه ای بی آب می اندازند و به آتش می کشند. برای افزایش حریق چند تکه پارچه بر روی بدن آتش گرفته اش می اندازند.
گناه فرخنده چه بود؟ خانواده فرخنده اعلام کرده اند که او دچار اختلال روانی بوده است. صحت و سقم این مساله معلوم نیست. آیا آنها برای باصطلاح اثبات “بی گناهی” فرخنده این را گفته اند یا فرخنده واقعا دچار اختلال روانی بوده است؟ در هر صورت گفته اند به آتش کشیده شدن فرزند شان را قانونا پیگیری خواهند کرد.
اگر چه فرخنده مجال صحبت کردن و توضیح علت این کار را نیافت، اما روشن است که وضعیت زنان و فرخنده ها در کشورهای اسلام زده، منجمله افغانستان، بسیار اسفناک است. کشوری که دولت، قوانین، سنن، ارزشها و ایدئولوژی اسلامی حاکم و مردان خانواده با زنان همانند انسان برخورد نمیکنند؛ در کشوری که نه تنها دختران خردسال بلکه حتی دختران چند روزه را به طور سنتی به عقد مردان فامیل در می آورند. در بسیاری موارد، زمانی که این عروسان خردسال بزرگ میشوند، به دلیل خشونت، اذیت و آزار و تحقیر و بعلت تنفر از شوهرانشان، جانشان را برمیدارند و پا به فرار میگذارند. آنگاه افراد فامیل از مرد و زن، پدر، برادر و حتی مادر برای دفاع از “آبرو و ناموس” شان هر کجا که دستشان به این بخت برگشتگان رسید، وحشیانه آنها را به قتل می رسانند. این جنایات وحشیانه به نام الله و اسلام انجام می گیرد. فرخنده یکی از هزاران قربانی این خشونت وحشیانۀ زن ستیز است.
عبدالرحمان احمد زی رئیس وزارت اوقاف و حج افغانستان گفته است اگر فرخنده مسلمان نباشد کار مذهبیون موجه است. تاکنون هیچ اقدامی برای دستگیری مهاجمین و قاتلین انجام نگرفته است. مبارزه برای آزادی و برابری زنان در این جوامع در عین حال مبارزه ای علیه حکومت مذهبی و تمام فرامین و سنن آن و برای سکولاریسم و حاشیه ای کردن اسلام و مذهب در جامعه است. باید دین اسلام را در فقس کرد و اجازه نداد که بیشتر از این نکبت بیافریند.
نه به حکومت های ضد زن! نه به مذهب! نه به آپارتاید جنسی!*