سیاوش دانشور
زنان اولین قربانیان سناریوی سیاه هستند. هرجا اسلامیون بقدرت میرسند، اولین اقدامشان جاری کردن قوانین شریعه و حاکمیت شلاق و آپارتاید و انکار هویت فردی و اجتماعی زنان است. زنان در ایران و عربستان و کشورهای اسلام زده توسط حکومتها به موقعیت شهروندان درجه چندم تنزل یافته اند و در مواردی حتی هویت انسانی شان انکار میشود. اما هنوز جاری بودن قوانین شریعه با اوضاع سناریوی سیاهی فرق داد. عراق را نگاه کنید! البغدادی مدعی جدید “خلافت اسلامی” بعنوان “خلیفه مسلمانان” دستور داده است که زنان باید وارد “جهاد نکاح” شوند. به همین اعتبار تروریست های داعش در موصل و شهرهائی که به تصرف خویش درآورده اند، از بلندگوهای مساجد اعلام میکنند که هر خانواده حداقل باید یک زن “باکره” به جهادگران اسلامی تقدیم کند. هر نوع سرپیچی از این “فتوای اسلامی” موجب تیرباران جمعی خانواده مزبور خواهد شد! یکی از همین آدمکشان اسلامی را نیز بعنوان رئیس “دادگاه ویژه” گذاشته اند که وظیفه قتل عام خانواده هائی را بعهده دارد که تن به فرمان داعش نداده اند.
جهادگران در بسیاری موارد بربرمنشانه به منازل مردم هجوم بردند و دختران و کودکان را به “غنیمت” گرفتند. این زنان و کودکان بخت برگشته بعد از تجاوزهای مکرر توسط جهادگران به قتل میرسند. لذا بسیاری خانواده ها زندگی شان را گذاشته اند و فرار کرده اند. بخشی دستگیر شدند و به فجیع ترین شیوه قتل عام شدند. آنهائی که از وحشت کشته شدن دستجمعی به فرمان “جهاد نکاح” تن داده اند، وضعیت مناسب تری ندارد. ابتدا به زن اسیر میگویند که این “جهاد نکاح” در اسلام “حلال” است. بعد زن اسیر در اختیار گروهی از جهادگران قرار میگیرد. در طول روز پانزده تا بیست تروریست وحشی و آدمکش به زن اسیر تجاوز میکنند. تاکنون تعدادی از زنان برای خلاصی از این اوضاع دست به خودکشی زدند. تعداد دیگری بعد از تجاوزهای متوالی جان خود را از دست دادند و یا توسط جهادگران به قتل رسیدند. عده ای نیز وادار به عملیات انتخاری شده اند!
تصور چنین بربریتی در قرن بیست و یکم مشکل است اما واقعیت دارد. این اتفاق در عراق هر دقیقه رخ میدهد و قربانی میگیرد. جائی که علیرغم هر کمبودی بالاخره زنان هویتی داشتند، میتوانستند درس بخوانند و کار کنند، و مسیر زندگی شان را با تمام مشکلات دنبال کنند. اما حالا بعنوان “کنیز” و اسیر وادار به دادن سرویس جنسی به جهادگران اسلام شدند و عمر مفیدشان شاید چند هفته باشد. این بربریت اسلامی قرن بیست و یکمی است. بربریتی که قدرت و اسلحه و نفس وجودش را مدیون دول غربی و در راس آنها آمریکا و متحدینش منطقه ای مانند عربستان و ترکیه است. داعش و القاعده و طالبان و جمهوری اسلامی و بوکوحرام و امثالهم ساخت مستقیم غرب و از محصولات جنگ و رقابت سرمایه داری اند. لذا مسئولیت کل این فجایع و جنایات جنگی نیز بعهده کسانی است که عراق را به نابودی کشاندند و دنیا را به محل جنگ و مسابقه تروریستی بدل کردند.
تصور این بربریت در دنیای امروز مشکل بود اما تصور سکوت بیشرمانه در باره موقعیتی که به زنان در این گوشه دنیا تحمیل شده است مشکل تر است. رسانه ها عموما راجع به پیشروی و عقب نشینی نیروهای درگیر مینویسند، از خطر “تجزیه عراق” میگویند، از امکاناتی که این تحولات برای جنبش اسلامی و ناسیونالیستی فراهم کرده حرف میزنند، و خلاصه ظاهرا منافع قسمتی و قومی و مذهبی و ضد انسانی شان حکم میکند که در قبال کل فاجعه ای که در جریان است سکوت شود. شما شاهد نیستید که دولتهای فخیمه “بشر دوست” و نهادهای بین المللی و “حقوق بشری” و یا سازمان ملل در قبال این فجایع چیزی بگویند و در همان سطح فرمال از حقوقی که مدعی دفاع از آنند کاری بکنند. کسی راجع به این بربریت اسلامی تحمیل شده به زنان چیزی نمیگوید. شاید فکر میکنند که مردم این منطقه “مسلمان” هستند، “فرهنگ” شان فرق میکند، “جهاد نکاح” در اسلام منظور شده و بهتر است در آن “دخالت” نکنند! البته نه فقط مردم منتسب به مسلمان در این جهنم میسوزند، بلکه شهروندان منتسب به مسیحی بدلیل “مسلمان نبودن” باید جریمه بدهند و کسانی که توان جریمه دادن ندارند کشته میشوند!
آنچه در عراق و کشورهای غرق شده در سناریوی سیاه از جمله به زنان حاکم شده است، انتقام از تلاش انسان امروز برای آزادی و رفع تبعیض است. بشریت آزادیخواه جهان، جنبش طبقه کارگر که تاریخا لنگر آزادی و رفاه و حقوق و حرمت فردی و اجتماعی بوده است، جنبش آزادی زن در منطقه که با اسلام سیاسی و قوانین اسلامی ضد زن درگیر است، این رویدادها را باید جدی بگیرند و پاسخی درخور به آن دهند. مردم آزادیخواه و جنبش های اجتماعی و برابری طلب در ایران و مشخصا جنبش آزادی زن باید این صحنه های دهشتناک را بعنوان محصولات جانبی سناریوی سیاه ببینند و در استراتژی مبارزاتی خود علیه ارتجاع اسلامی ملحوظ کنند. زنان در جنگهای کلاسیک هم همواره قربانی تجاوز و جنایت جنگی بوده اند. اما سناریوی سیاه وضعیت بمراتب سیاه تری را برای زنان تدارک میبیند و اجازه میدهد که کل لجن تاریخ یکجا سرریز کند.
سیاست متمدنانه اجتناب از سناریوی سیاه و مصون شدن در قبال آن، یک نقطه عزیمت اجتماعی و انسانی و آزادمنشانه دارد که تلاش میکند دستاوردهای تاکنونی تلاش نسلهای پی در پی را حفظ کند و راه پیشرفت بسوی یک آینده آزاد را به اختیار و انتخاب و تصمیم فردی و جمعی شهروندان موکول کند. اوضاع اینروزهای عراق و سوریه و لیبی و نیجریه و افغانستان که در لجنزار سناریوی سیاه گرفتار شده اند، نقشه راه بازگرداندن بشریت به دوران بربریت است. با ایجاد کانونهای دائمی بحران به سناریوی جنگ و نفرت مذهبی و قومی دامن میزنند. این گانگسترهای اسلامی و قومی اما ابزارهای یک جنگ بزرگتر دولتها و رقابتهای قدرتهای سرمایه داری در دنیای امروز اند. سرمایه داری آینده هولناکی را برای بشریت کارگر و محروم تدارک دیده است.
بشریت آزادیخواه جهان نباید این بربریت را قبول کند و ضروری است که علیه بانیان دولتی و غیر دولتی آن بمیدان بیاید. این رویدادها بیش از هر زمان به نیاز عروج کمونیسم بعنوان یک آلترناتیو قدرتمند اجتماعی برای تغییر جهان تاکید میکنند!
۲۰۱۴-۰۷-۰۳