اوضاع بحرانی جامعه عراق سرها را بسوی عراق چرخانده است. حمله جریان تروریستی اسلامی داعش به عراق به همراه تعدادی گروه های تروریست اسلامی دیگر و هواداران حزب بعث یک فاجعه عظیم انسانی در عراق آفریده است. تصاویر اجساد به خاک افتاده، سرهای بریده شده و تیرباران های دستجمعی در رسانه ها منتشر شده است. قلبها در سینه ها حبس گشته است. یک سوال در گشت و گذار است: “آیا مردم عراق نفرین شده اند؟” اکنون بیش از دو دهه است که با اولین حمله آمریکا و موتلفینش به عراق و سپس تحریم اقتصادی و پس از آن حمله دوم آمریکا و بریتانیا به عراق در سال ۲۰۰۳ جامعه عراق در یک کابوس جانکاه زندگی می کند. بیش از یک میلیون کشته، تعداد بیشتری آواره، دامن زدن به یک جنگ سکتی و دسته بندی مردم به “شیعه”، “سنی”، “کرد” و “عرب” و ایجاد و تشدید نفرت ملی، قومی و مذهبی فاکتورهای یک سناریوی سیاه است که مانند بختکی بر جامعه عراق تحمیل شده است. پیش از حمله داعش نیز مردم عراق یک شب خواب آرام نداشتند؛ روزی نبود که دو سه بمب در گوشه و کنار منفجر نشود و تعدادی کشته و معلول بجای نگذارد. اما اکنون با پرده آخر فاجعۀ جنگ تروریستها، تروریسم اسلامی و دولتی بسرکردگی آمریکا، دنیا برای چند میلیون انسان بخت برگشته تاریکتر و سیاه تر شده است.
خاورمیانه همواره یک کانون بحران بوده است. جنگ اسرائیل علیه مردم فلسطین این منطقه را چندین دهه است که به کام جنگ و بحران کشیده است. با سقوط شوروی این بحران تشدید شد. و در چند سال اخیر با اوجگیری اعتراضات و خیزش انقلابی مردم حق طلب در خاورمیانه و شمال آفریقا دو قطب تروریستی وحشیانه تر بجان هم افتاده اند و مانع از ایجاد یک ثبات و شرایط صلح در منطقه هستند. گروه تروریستی داعش که دو سه سال پیش توسط آمریکا تعلیم داده شد تا در مقابل رژیم بشار اسد مقاومت کند، اکنون با حمایت کامل عربستان سعودی و قطر، نیروهای گوش بفرمان آمریکا، از سوریه به عراق حمله آور شده اند و مدعی حکومت اسلامی شام و بغداد هستند.
همانند اجداد اسلامیشان هیچکس از سبعیت آنها خلاصی ندارد. اگر اجداد اسلامی همه را از دم تیغ شمشیر رد می کردند، این اراذل و اوباش با برخورداری از مدرنترین سلاح های کشتار فردی و جمعی بجان مردم افتاده اند. مانند اجداد شان از مفتوحین خراج و کنیز و برده می گیرند. بانک ها را غارت کرده اند؛ از هر خانواده ای طلب یک دختر برای نکاح اسلامی کرده اند و در صورت مقاومت خانوادۀ بخت برگشته، تمام خانواده را در یک ضرب کشتار می کنند. در هر جایی که پا محکم کرده اند قانون شریعه را کاملا پیاده می کنند و در مناطقی که هنوز کاملا تثبیت نشده اند، بمیزانی که زورشان می رسد، شریعت اسلام را بر سر مردم خراب می کنند.
ما پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اعلام کردیم که دنیای پس از یازده سپتامبر* بسیار وحشتناک خواهد شد مگر آنکه در مقابل جنگ تروریستها بایستیم. گفتیم که صحنه دنیا فقط در دست دو قطب تروریستی نیست؛ قطب سومی نیز وجود دارد که تنها نیرویی است که پتانسیل بیرون راندن این جانیان از صحنه را داراست: قطب بشریت آزادیخواه و متمدن. این بشریت هنوز در صحنه است؛ هنوز می خواهد که این کشتار و خونریزی و بربریت را متوقف کند، اما یک نیروی قوی و با بصیرت، مسئول و انقلابی لازم است تا آنرا بسیج و سازماندهی کند. اگر در سال ۲۰۰۱ زمان حمله آمریکا و غرب به افغانستان دنیا بر این توهم بود که آمریکا و غرب می توانند به تروریسم و جنگ تروریستی خاتمه دهند و ما هشدار دادیم که این جنگ علیه تروریسم نیست، بلکه جنگ دو قطب تروریسم است؛ اکنون پس از سیزده سال جنگ و خونریزی، کشته شدن بیش از یک میلیون انسان در این جنگ تروریستی، رخت بر بستن هر ثبات و آرامشی از منطقه، حاکمیت خفقان، اختناق و سانسور و کنترل پلیسی نه فقط در خاورمیانه و آفریقا، بلکه در اروپا و آمریکا بر کودن ترین ناظر این شرایط هم ثابت شده است که پاسخ نه کف زدن برای یکی از این دو قطب، بلکه بپا خاستن علیه هر دو و برافراشتن پرچم آزادیخواهی، برابری طلبی، تمدن و سکولاریسم در سراسر جهان است. این پاسخ روشن است. باید برای بسیج و سازماندهی این ناظرین خاموش یا مستاصل بمیدان آمد.
در زمان حمله داعش به عراق و راه اندازی بساط خون و خونریزی اسلامی، از یک نشریه ای که امر اصلیش آزادی و برابری زنان است انتظار می رود که در محکوم کردن خشونت علیه زنان بنویسد. راستش در این تراژدی انسانی و گسترده نمی توان صرفا بر یک گروه از جامعه تمرکز کرد. نمی توان فقط “قربانیان خود” را شمرد؛ نمی توان زجر و بدبختی، سرکوب و خشونت را بر ترازو نهاد؛ نمی توان اشاره ای گذرا به کل حمام خون کرد و سپس در وصف “صنف، گروه یا سکت” خود سخن گفت. جنایت علیه زنان فقط سنگسارشان نیست، سر بریدن پسر بچه یا نوجوان برای زنِ مادر اگر نه بیشتر بهمان میزان دردناک است؛ از هم پاشیده شدن خانواده؛ فقر و فلاکتی که بر سر خانواده و جامعه خراب شده است، همه جانکاه و شدیدا دردناک است.
اما تا آنجا که به تروریسم اسلامی مربوط می شود، می توان مشاهده کرد که چگونه علیرغم اختلافات سیاسی و مالی و غیره در یک چیز شریک اند: برافراشتن بیرق زن ستیزی، به بردگی کشاندن زنان و تلاش برای برقرار کردن کلام زن ستیزانه خدا و پیغمبرشان بر زمین. رژیم اسلامی، طالبان، سومالی، سودان، لیبی، نیجریه و حال تراژدی داعش نشان می دهد که اگر مقاومت در مقابل این ارازل و اوباش نباشد، زنان و دختر بچه ها را در موقعیت کنیز حلقه بگوش در خواهند آورد. باید این جانیان را از صحنه بیرون کرد. باید با تمام قوا از مردم بخت برگشته عراق در مقابل این جانیان و جانیان دیگری که بر آنها حکومت می رانند حمایت کرد؛ باید بکوشیم تا بشریت آزادیخواه و متمدن را در مقابل دو قطب تروریستی بمیدان بیاوریم. تا زمانی که این بشریت متشکل و متحد بمیدان نیاید، دنیا بدست این دو قطب هیولایی دریده خواهد شد.
- منصور حکمت، دنیا پس از ۱۱ سپتامبر.