نکبۀ دوم یا آغاز پایان پرده آخر!
آذر ماجدی
نزدیک به چهار هفته است که اسرائیل عملیات پاکسازی انسانی غزه را آغاز کرده است. تعداد کشته شدگان بین ٨ تا ده هزار نفر تخمین زده می شود که نزدیک به نیمی از آنها کودک اند. یک نسل کشی مسلم. باستناد سازمان جهانی بهداشت طی سه هفته ارتش اسرائیل ١٩ بیمارستان را بمباران کرده است.
طبقه حاکمه غرب این نسل کشی را جنگ حماس و اسرائیل می نامد. رسانه های بستر اصلی مداوما از جنگ اسرائیل و حماس حرف می زنند. این صدا چنان گوش کر کن می شود که بسیاری حتی در میان چپ آنرا تکرار می کنند! این نامگذاری اولین تلاش برای ارائه یک روایت دروغین از این کشتار است؛ تا قبح جنایت را بکاهد، تلاشی برای توجیه و عادی سازی. این جنگ اسرائیل با حماس نیست. این نسل کشی مردم غزه بدست اسرائیل است.
جنگ معمولا دو طرف فعال در عمل جنگیدن دارد. اگر فقط یک طرف “می جنگد”، دیگر آن جنگ نیست؛ سرکوب عریان و یا کشتار است. به جنگ چند هفته ای غزه نگاه کنید! ما صورت مساله تاکنونی را فعلا می پذیریم: حماس از غزه بیرون آمده و تعدادی اسرائیلی را گروگان گرفته است. و اسرائیل ادعا کرده که حماس تعدادی از گروگان ها را به قتل رسانده است؛ بعد اسرائیل بمباران غزه را آغاز کرده و سه هفته بعد هنوز ادامه می دهد. طبق این روایت حتی اگر بمباران روز اول و دوم را در چهارچوب جنگ قراردهیم، بمباران بیست روز دیگر را فقط کشتار باید نامید.
اما مساله اینجاست که گزارش هایی که توسط رسانه های بستر اصلی سانسور شده و در سوشیال میدیا قابل دسترس است، با فاکت نشان می دهد که ارتش اسرائیل هوایی و با تانک به محل نگهداری گروگان ها حمله کرده و تعداد زیادی از گروگان ها را به قتل رسانده است. در میان این گزارشات مصاحبه رادیو اسرائیل با یک زن جوان گروگان که از حمله ارتش اسرائیل گزارش می کند، شوک آور است. این مصاحبه سریعا از سایت رادیو حذف شد ولی در سوشیال میدیا قابل دسترس است. همچنین فیلم کوتاهی از یک خانم سالمند که هنگام آزادی، بر می گردد تا با گروگان گیر دست دهد. او از این صحبت کرده که رفتار گروگان گیر ها بسیارخوب بوده، به جراحت گروگان ها رسیدگی کرده اند، غذای هر دو طرف هم یکی بوده است. سی ان ان بغیر از چند ثانیه بقیه را سانسور کرده است. فاکت ها بر این دلالت دارد که تعداد زیادی از گروگان های توسط ارتش اسرائیل کشته شده اند.
آنچه جنگ حماس و اسرائیل خوانده می شود در بهترین حالت کشتار هزاران نفر، هزاران کودک، ویرانی کامل، پاکسازی انسانی غزه در پاسخ به یک عملیات تروریستی گروگان گیری بوده است. رسانه های بستر اصلی و سیاستمداران دولت های غرب و ناتو تمام این کشتار و پاکسازی را به حساب “حق اسرائیل در دفاع از خود” توجیه می کنند.
اسرائیل و حماس، دشمنی آشکار، دوستی پنهان!
اینیک واقعیت آشکار است که حماس دست ساز اسرائیل است. سیاستمداران بالای اسرائیل و آمریکا در موقعیت های مختلف به آن اعتراف کرده اند و یاسر عرفات در مصاحبه با یک روزنامه ایتالیایی می گوید که حماس ساخته اسرائیل است و اسحاق رابین به او اعتراف کرده است. همزمان با اولین انتفاضه که جنبشی سکولار و چپ بود و با الفتح تداعی می شد، اسرائیل برای مقابله با این جنبش و الفتح، حماس را در سال ١٩٨٧ ایجاد کرد. هسته اولیه حماس پس از اشغال غزه توسط اسرائیل، با حمایت، تشویق و کمک های مالی اسرائیل بدست شیخیاسین که با اخوان المسلمین بود، در سال ١٩٧٨ تحت عنوان “جنبش مقاومت اسلامی” شکل گرفت.حماس در پیشبرد نقشه های اسرائیل با حمایت کامل آمریکا و غرب، نقش کلیدی بازی کرده است. قطر بزرگترین حامی مالی حماس است. طبق ارقام رسمی قطر یک میلیارد و هشصد میلیون دلار به حماس کمک کرده است. قطر در جیب آمریکا است، این حمایت مالی را چگونه باید تعبیر کرد؟ قطر علیرغم میل آمریکا به حماس پول می دهد؟ احدی در دنیا این روایت را نمی پذیرد. حماس و اسرائیل دست در دست هم مشغول پاکسازی انسانی اند. چه میزان کشتار و ویرانی با لفظ “جنگ اسرائیل با حماس” توجیه شده است؟ چگونه هر چند سال یکبار اسرائیل تحت همین نام به غزه حمله کرده است و مرگ و ویرانی بر جا گذاشته است؛ از سال ٢٠٠٨ پنج کشتارعام.
محاصره کامل اقتصادی، سیاسی، درمانی، انسانی غزه توسط اسرائیل تحت همین لفظ توجیه می شود: دو میلیون انسان در شرایطی زندگی می کنند که تاریخ نگاران یهودی نسب، که پدران و مادران شان در کانسنتریشن کمپ های نازی ها در جنگ جهانی دوم اسیر بوده اند، غزه را بزرگترین زندان سیاسی در جهان خوانده اند. محرومیت ٩٠ درصد مردم از آب آشامیدنی، تحمیل گرسنگی، ٦٠ درصد از جوانان بیکاراند، حق ورود و خروج از غزه فقط تحت شرایط ویژه ای داده می شود. بعلاوه هر دو سه سال یکبار بمباران گسترده.
اسرائیل به بهانه حماس جنگ علیه فلسطینی ها را تداوم و گسترش داده است. عملا تمام قرارهای حاصل از مذاکرات و توافقات جهانی بر “راه حل دو دولت” را ملغی کرده است. با دو روایت دروغین “حق دفاع از خود” و مبارزه با “آنتی سمیتیسم” نسل کشی مردم فلسطین و پاکسازی انسانی غزه را توجیه می کنند. یک سوال که رسانه های بستر اصلی طرح نمی کنند، اینست که اگر قتل عام در غزه مسببش حماس است، کشتار مردم ساحل غربی مسببش کیست؟ طی سه ماه گذشته فقط سی کودک در ساحل غربی توسط اسرائیل به قتل رسیده اند.
٧ اکتبر آغاز پایانیک نقشه سیاه
نقشه اسرائیل از ابتدا تصرف کامل غزه و پاکسازی کامل آن از فلسطینی ها بوده است. بیست سال است که این نقشه دارد قدم به قدم به پیش می رود. حماس در پیشبرد این توطئه نقش کلیدی داشته است. ایجاد شرایط سیاسی که دست الفتح از غزه کوتاه شود، حماس به دولت غزه در یک انتخابات با نظارت سازمان های بین المللی انتخاب شود و یکسال بعد به بهانه تروریسم حماس محاصره کامل و همه جانبه غزه آغاز گردد. ابتدا غزه را به یک زندان سیاسی بدل می کند، دو میلیون انسان در مساحت ٤٠ کیلومتر در ٨ کیلومتر اسیر شده اند و از حق خروج محروم اند. سپس هر دو سه سال یکبار خروارها بمب بر سرشان می ریزد.
این بار بنظر می رسد که اسرائیل وارد پرده آخر این نقشه پلید شده است. تخریب کامل شمال غزه، فرمان به تخلیه کامل، ورود تانک ها در غزه. نقشه اسرائیل بیرون ریختن تمام شهروندهای غزه به سینا و ایجادیک کمپ پناهندگی در آنجاست. (طبق گزارش ویکیلیکس، وزارت اطلاعات اسرائیلیک هفته پس از آغاز کشتار یک سند مخفی صادر کرده که نقشه ایجاد کمپ پناهندگی در سینا و مراحل آنرا توضیح می دهد.) از اینرو است که برخی این فاجعه اخیر را نکبۀ دوم خوانده اند. و در این کشتار اسرائیل حمایت کامل آمریکا و ناتو را با خود دارد.
نقش و هدف ناتو
سوالی که طرح می شود: آیا دولت های غربی، عملا ناتو، صرفا از روی راسیسم ضد عرب یا ضد مسلمان این چنین محکم از اسرائیل دفاع و حمایت می کنند؟ یا هدف سیاسی – اقتصادی بزرگتری در محاسبه دخیل است؟
اسرائیل توسط غرب، بریتانیا، بدنیا آمد و در تمام طول حیاتش با حمایت کامل بریتانیا و آمریکا و دولت های غربی سرپا ایستاده و کشورگشایی و نسل کشی کرده است. بدون کمک های مالی آمریکا اسرائیل یک روز نمی تواند هزینه این کشتار و ویرانی را تامین کند. اسرائیل یک نقطه کلیدی در سیاست های دولت های غربی برای کنترل منطقه و حفظ نظم ژئوپلتیکی مورد نظرشان است.٧٥ سال است که مساله فلسطین به یک بحران منطقه ای بدل شده و یک شرایط جنگ زده را به منطقه تحمیل کرده است. غرب، ناتو طالب چنین شرایطی است. این مناسب ترین شرایط برای تامین منافع اقتصادی و حاکمیت بر جهان است. سیاست های بیست سال اخیر آمریکا و ناتو در منطقه، افغانستان، عراق، سوریه، لیبی،یمن، تشکیل سازمان های مختلف تروریست اسلامی گواهی بر مطلوبیت این سناریو برای غرب است.آمریکا در راس دولت های غربی ابتدا تروریسم اسلامی را به جان مردم منطقه انداخت و سپس به بهانه حذف تروریسم اسلامی تن ها بمب بر سر مردم ریخت، کوشید هر نوع مدنیتی را از این منطقه پاک کند؛ این سیاست طی بیست سال اخیر با جدیت و شدت ادامه داشته است. نکبۀ دوم یک مرحله کلیدی است.
از آغاز جنگ اوکراین، ناتو دائما بر طبل جنگ افروزی دمیده است؛ با هر نوع تلاش برای آتش بس مقابله کرده است؛ سلاح های با اورانیوم رقیق شده در اختیار اوکراین گذاشته است؛ مدام جنگ را دامن زده است. از آنسوی با چین وارد یک جنگ سرد در حال انفجار شده است. دنیا عملا دارد وارد یک دو قطبی جدید با همان گفتار قدیمی کولونیالیسم و آنتی کولونیالیسم می شود. برخی از سیاستمداران در هیات حاکمه از خطر جنگ جهانی سوم هشدار می دهند.
شیوه برخورد دولت های غربی به حمله اسرائیل به غزه در چند هفته اخیریک میل آشکار به تعمیق و تداوم این کشتاررا نشان می دهد. سفر بلافاصله بایدن، سپس نخست وزیر بریتانیا و بعد ماکرون رئیس جمهور فرانسه برای در آغوش کشیدن نتانیاهو و اعلام حمایت صد در صد از جنگ و سپس رای منفی دادن به قطعنامه آتش بس در سازمان ملل و ممنوعیت تظاهرات در حمایت از مردم فلسطین تحت نام “حمایت از حماس” همه بر یک نکته دلالت دارد: این جنگ و ویرانی در خدمت اهداف سیاسی بزرگتر ناتو قراردارد.
رشد فاشیسم در غرب، سرکوب آزادی های فردی و مدنی، تحمیل سانسور، همه بر تحولات بسیار اساسی در ساختار جامعه غرب دلالت دارد. خطر یک جنگ جهانی دیگر محتمل است. تلاش برای عقب نشاندن این ارتجاع سیاه نیز امکانپذیر است. تظاهرات های گسترده در سراسر جهان به پشتیبانی از مردم فلسطین و در محکومیت نسل کشی اسرائیل قلب های بشریت را گرما بخشید. علیرغم ممنوعیت تظاهرات در برخی کشورهای اروپایی هزاران نفر به خیابان ها آمدند. حمایت از مردم فلسطین و علیه این نسل کشی هر روز وسیعتر و گرمتر می شود. این آتش را باید زنده نگاه داشت.
***