ستون سخنی با خواننده،
نسیم مارکسیسم
آذر ماجدی
سفری به فرانسه آمده ام. فضای سیاسی- ژورنالیستی فرانسه و انگلستان همیشه متفاوت بوده است. نکته ای که توجه ام را جلب کرد میزان بالای انعکاس “رویداد کوبانی” در تلویزیون و بویژه رادیوها در فرانسه است. علیرغم هر بینش و زاویۀ تحلیلی، یک چیز روشن است، حماسۀ توده ای کوبانی مهر خود را زده است. در مصاحبه ای حول اوضاع منطقه، کوچنر؛ وزیر اسبق امور خارجه در ابتدای ریاست جمهوری سارکوزی، بر اهمیت کوبانی تاکید داشت، یک نکته قابل توجه در تحلیل او “جنگ مسلمانها (کوبانی) علیه مسلمانها (داعش)” بود؛ از این زاویه که این غرب نیست که دارد با داعش می جنگد، بلکه به زبان عامیانه “از خودشان است.”
روز یکشنبه بخش مهمی از برنامه تحلیلی- گزارشی بعد از ظهر رادیو ۱ در مورد پدیده کوبانی و نقش زنان بود. و بعد تلویزیون یک برنامه گزارشی از سفر ستاره موزیک پاپ کُردی “الی” به اردوگاه آوارگان کردستان سوریه نشان داد. در نگاه اول از اینهمه توجه و حمایت انسان شاد می شود. پس از نزدیک به یکماه سکوت در مقابل این حماسۀ تاریخی، مقاومت و جنگیدن علیه هیولای ارتجاع، بالاخره رسانه های بین المللی کم و بیش درباره آن صحبت می کنند و ضرورت حمایت از این مردم تاکید می شود.
اما مساله به اینجا ختم نمی شود. بورژوازی بسیار زیرک و توانا است. حال که یک حماسه مقاومت توده ای این چنین توجه و حمایت توده ای را بخود جلب کرده است: تظاهرات پی در پی و هیجان انگیز در ترکیه، ایران، اروپا و بسیاری کشورهای دیگر، حتی در افغانستان زیر چشمان مسلح طالبان، تروریسم دولتی را که این هیولا را بدنیا تحویل داده است و قصد داشت صرفا با بمباران عراق و سوریه مدال ناجی مردم منطقه را به سینه بزند، وادار کرد که پس از چند روز ضد و نقیض گویی از کوبانی اعلام حمایت کند. حال که وادار به اعلام حمایت شده باید ورژن و تحلیل خود از این جنبش عظیم را به دنیا ارائه دهد. باید اطمینان حاصل کند که حماسۀ توده ای کوبانی به الگویی برای مردم حق طلب و بجان آمده بدل نشود. ورژن و تعبیر بورژوایی از حماسه توده ای کوبانی اگر جا بیافتد، این مقاومت توده ای را نیز بنفع تروریسم دولتی و ناسیونالیسم کُرد خواهند چرخاند.
M & H و دولت ناسیونالیست کُرد!
در ابتدای شکستن سکوت غرب و رسانه های غربی و پخش عکس های زنان جوان اسلحه بدست، بویژه در مدیای اجتماعی، که با نیروی سیاه داعش می جنگیدند، اچ اند ام، کمپانی بزرگ لباس فروشی، با مشاهده هیجان و توجه عمومی نسبت به مقاومت مسلحانه مردم کوبانی و نقش زنان در آن، بلافاصله مانکن های خود را در لباسهای آلامد نظامی به نمایش گذاشت. این سوار شدن به قهرمانی و مشقت مردم برای سود بیشتر، در انسان احساس بیزاری و تهوع نسبت به سرمایه داری و سود طلبی بورژوازی را صد چندان می کند. خوشبختانه، این کمپانی که سودهای کلانش را مدیون استثمار وحشیانه نیروی کار زنان و دختران جوان پاکستانی، بنگلادشی، کامبوجی و ویتنامی است، سریعا متوجه احساس نفرت کسانی که روی پولشان حساب می کرد، شد و عکس ها ناپدید شد.
بدنبال استفاده تبلیغاتی برای پول، شاهد استفادۀ سیاسی-ایدئولوژیک ناسیونالیسم قومپرست کُرد شدیم. دولت قومپرست کردستان عراق، که در ابتدا از کمک به مردم کوبانی سر باز زده بود و نیروی نظامی خود را از منطقۀ درگیری با داعش عقب کشیده بود و کماکان بفکر حفظ رابطه پر استفاده خویش با دولت اسلامی ترکیه و دولتهای غربی بود، پس از برجسته شدن حماسه توده ای کوبانی در رسانه ها و فشار اعتراضات در ترکیه و افکار عمومی بین المللی به دولت ترکیه و دولتهای غربی، خود را در موقعیت بسیار بدی یافت. یک آبرو ریزی دیگر، یک اسکاندال دیگر برای ناسیونالیسم کُرد و دولت کردستان عراق. لذا دولت بارزانی نیز بصرافت استفاده تبلیغاتی از کوبانی افتاد.
ستاره موزیک پاپ کُردی، اِلی را در راس یک گروه از خواننده های محبوب جوان همراه با گزارشگران برخی رسانه ها به کمپ آوارگان از کردستان سوریه فرستاد. گزارشی از این سفر بعلاوۀ مصاحبه ای با الی از تلویزیون فرانسه پخش شد. تصاویری از کردستان عراق، تبلیغات مبسوطی در مورد ناسیونالیسم کرد و تلاش برای ریختن این حماسۀ تاریخی توده ای به جیب ناسیونالیسسم کُرد. گویی این حماسه برای دستیابی به یک دولت مستقل شکل گرفته است و نه علیه داعش و برای دفاع از جان، حرمت و آزادی. این نان به نرخ روز خوردن و اپورتونیسم آشکار را باید افشاء کرد. مردم کوبانی دارند برای جان و حرمت و آزادی شان می جنگند و شایستۀ هر گونه حمایت و همبستگی هستند. اگر خواهان استقلال هم باشند، حق شان است. اما نباید اجازه داد که ناسیونالیسم قومپرست کُرد که مشغول چاپیدن مردم کارگر و زحمتکش در کردستان عراق است، این مقاومت قهرمانانه را دستمایه سودبری و چاپیدن بیشتر خود کند. ناسیونالیسم و مذهب دو رکن مهم ارتجاع، عقب ماندگی و محرومیت و بیحقوقی میلیونها انسان هستند و باید دستشان را در مقابل مردم باز کرد.
مارکسیسم لنینیسم و ارتش سرخ
در برنامه رادیویی با چند نفر “صاحبنظر” در مورد رویداد کوبانی، چرایی آن و نقش زنان در ارتش توده ای گفتگو می شد. نکات مختلفی در مورد تاریخ منطقه، تقسیم کردستان میان کشورهای مختلف، مبارزه برای استقلال و غیره گفته شد. آنچه یکی از مصاحبه شونده ها در مورد نقش زنان گفت، جالب توجه بود. او گفت که “حزب “پ کا کا” یک حزب مارکسیست لنینیست است و بر مبنای الگوی ارتش سرخ زنان را مسلح می کند.”
حزب پ کا کا ربطی به مارکسیسم یا لنین ندارد. حتی زمانیکه این حزب با افتخار خود را “مارکسیست لنینیست” می خواند هم ربطی به مارکسیسم یا لنین نداشت. اما اکنون ربع قرن پس از سقوط شوروی، خود این حزب نیز دیگر به آن سابقه اشاره ای نمی کند. تحت تاثیر تبلیغات جنگ سردی و پسا جنگ سردی، “مارکسیسم لنینیسم” عملا به مترادف استالینیسم، سرکوب، توتالیتاریسم و امثالهم بدل شده است. اما این واقعیت که بیست و پنج سال پس از سقوط شوروی و بمباران تبلیغات ضد کمونیستی- ضد مارکسیستی، نقش تعیین کننده زنان در مقاومت مسلحانه توده ای در کوبانی به مارکسیسم – لنینیسم ربط داده می شود، و عملا مقاومت توده ای در مقابل وحوش داعش که به پیشرفته ترین سلاح های آمریکایی مجهزند و با پولهای عربستان سعودی، قطر و اکنون فروش نفت عراق تامین می شوند، را به مارکس و لنین مربوط می کنند، از اینرو است که همه از “صاحبنظر” تا سیاستمدار دچار سرگیجه شده اند. این پدیده را نمی توانند و نمی خواهند آنچنان که هست توضیح دهند و تبیین کنند. می کوشند به ناسیونالیسم ربطش دهند، اما خود می دانند که این پاسخگو نیست. چگونه است که در این شهر کوچک بقول کوچنر “مسلمان دارد با مسلمان می جنگد” اما در نقطه دیگری چنین پدیده ای رخ نداد؟ در این فضای گیجی و معما است که جایی برای مارکس و کمونیسم و لنین در تبلیغات باز می شود. این هیچ نیست جز نسیم مارکسیسم، انقلاب اکتبر، آزادیخواهی و برابری طلبی کمونیسم. حماسۀ مقاومت مسلحانه توده ای در مقابل نیروی تا دندان مسلح ارتجاع اسلامیِ فرزند تروریسم دولتی، در تاریخ به ثبت رسید و نوری از امید و اتکاء به مردم را در قلبهای انسانهایی که جانشان از شرایط سرکوب و استثمار، کشتار و ویرانی سرمایه داری به لب رسیده، تاباند. از این مردم که قهرمانانه برای حیات، حرمت و آزادی خویش می جنگند باید قاطعانه دفاع کرد. *