در نام گذاری پدیده ها روایت های اجتماعی – سیاسی دخیل اند. ایدئولوژی حاکم برای پدیده ها نام هایی انتخاب می کند تا روایت حاکم را اشاعه دهد؛ تا واکنش های متفاوت برانگیزد. نام گذاری ها خنثی نیستند. هدفمند اند. یوفومیسم یک روش شناخته شده است؛ معنای یوفومیسم: “استفاده از کلمه نیکو و مطلوب برای موضوع یا کلمه نامطلوب.”
یک نمونه شنیع یوفومیسم لفظ collateral damage است که ارتش آمریکا از زمان جنگ ویتنام مورد استفاده قرار داده است و در سالهای اخیر مداوما شنیده می شود. کشتار زن و مرد و کودک در ویتنام، عراق، افغانستان، سوریه را کولترال دمج می خوانند. یعنی ضایعه هایی که هدف نبوده ولی پیش می آید! دیگر کمتر در اخبار از کشتار غیرنظامیان، (لفظ رایج سابق) ویرانی خانه و شهر و روستا می شنوید. بر تمام این جنایات یک نام خوش آهنگ گذاشته اند: کولترال دمج.
رژیم اسلامی از این روش به بهترین شکل بهره می جوید. ایدئولوگ ها و آکادمیسین های ملی – اسلامی نوکر صفت را به خدمت می گیرد. طی دو دهه گذشته لغات و ترم های متعددی از این دست ابداع شده است تا زهر ارتجاعی پدیده های اسلامی را بگیرد. به این نام گذاری ها باید حساس بود.
تفکیلک جنسیتی یا آپارتاید جنسی؟
سی سال پیش خسرو داور برای اولین بار ترم آپارتاید جنسی را برای اصل اسلامی “اندرونی – بیرونی” که رژیم اسلامی کوشیده است در ایران حاکم کند، استفاده کرد. ما کوشیدیم این ترم را به جهانیان بشناسانیم. سریعا ترم آپارتاید جنسی جای خود را در متون سیاسی و حتی آکادمیک پیدا کرد. آپارتاید جنسی خنثی نیست. به نظامی شدیدا زن ستیز اشاره دارد. نظام آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی و در آمریکا یک زمینه تاریخی و زنده برای درک و هضم این پدیده بوجود آورده است. هیچکس جرأت نمی کند علنی از چنین سیستمی دفاع کند یا برای آن توجیه بتراشد. چنین نظامی بنا به تعریف رد و مردود است.
رژیم اسلامی لفظ “تفکیک جنستی” را اختراع کرد و رواج داد. “کنشگران” و آکادمیسین های ملی – اسلامی این لفظ را اشاعه دادند. این یک پیروزی برای رژیم و جنبش اسلامی است! “تفکیک جنسیتی” می تواند مثبت باشد یا منفی! باید درباره آن بحث کرد؛ موضوعی “باز” است! این لفظ تمام زهر آپارتاید جنسی را می گیرد. تصویری تلطیف شده و پاستوریزه از این نظام قرون وسطایی و عقب مانده ارائه می دهد.
در پشت ترم “تفکیک جنسیتی” و نیز آپارتاید جنسی دو روایت متفاوت سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک نهفته است. باید این روایت های ایدئولوژیک را دید و تشخیص داد. یک انسان آزادیخواه و برابری طلب؛ یک انسان چپ و کمونیست نباید از ترم تفکیک جنسیتی استفاده کند. این عقب نشینی در برابر یک پدیده و سیاست زن ستیز و بشدت ارتجاعی است.
“کودک همسری”
لفظ جدیدی که رژیم اسلامی رواج داده است کودک همسری است. این لفظ قرار است تمام کثافت و تعفن تجاوز و خشونت به کودک را از این عمل بگیرد. می کوشد یک معنای از نظر سیاسی، اجتماعی خنثی القاء کند. یک پدیده اجتماعی است که می توان درباره آن به بحث و تحلیل نشست و آنرا رد یا قبول کرد. “کودک همسری” بخودی خود پدیده ای غیر مجاز و جنایت نیست؛ می توان تعابیر مختلف از آن داشت. این یک عقب نشینی برای نیروی پیشرو و ترفیخواه و متمدن است. یکی از پیشروی های جنبش و رژیم اسلامی در عرصه ایدئولوژی است که به یمن ملی – اسلامی ها و حتی چپ های پاستوریزه رواج یافته است. این پدیده کودک آزاری، خشونت علیه و تجاوز به کودک است. و باید به همین نحو نامیده شود.
باید نسبت به ترم ها، الفاظ و نام گذاری ها حساس بود. بورژوازی نسبت به این پدیده بسیار حساس است و به بهترین شکل از آن بهره می جوید. ما انسان های آزادیخواه، برابری طلب و پیشرو نیز باید به این پدیده حساس باشیم و به این روش زیرکانۀ طبقات حاکم تسلیم نشویم. مبارزه علیه بورژوازی و طبقه حاکم تلاشی همه جانبه را طلب می کند. مبارزه ایدئولوژیک یکی از این عرصه هاست. باید روایت خود، روایت پیشرو و برابری طلبانه و انسانی را در مقابل ایدئولوژی بورژوایی اشاعه دهیم.