پوشیدن پرچم جنایتکاران با توجیه عشق به فوتبال !

شهلا نوری:

چند روزی است که از تلویزیون خانه فقط صدای فوتبال می آید. اگر شما هم فرزندی در خانه داشته باشید که به قولی عاشق فوتبال باشد حتما از موقعیتی مشابه برخوردار هستید. اتفاقی که تمامی مسائل جدی جهان امروز را به حاشیه برده است.

کشور برزیل و جام جهانی ۲۰۱۴

برزیل وسیعترین و پرجمعیت ترین کشور آمریکای جنوبی است که با در اختیار داشتن بخشهای گسترده و توسعه یافته کشاورزی، معدن، تولید، خدمات و نیروی کار، دارای قدرت اقتصادی برتر در منطقه است.برزیلبعنوانبرگزار کننده جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴میزبان تیم های فوتبال از ۳۲کشور جهان است که بعد از پیروزی و گذار از مراحل اولیه به برزیل اعزام شدند. صدها هزار دوستدار فوتبال از کشورهای آمریکای جنوبی و دیگر قاره های جهان به سمت برزیل روانه شده اند تا بازیها را از نزدیک مشاهده کنند.

بسیاری از تلویزیون های جهان نزدیک به یک چهارم از برنامه های روزانه خود را به بازیهای مختلف اختصاص داده اند. میلیون ها انسان در سراسر جهان پای تلویزیون خانه شان یا رستورانی میخکوب شده اند؛ کسانی که هرگز امکان تهیه هزینه سفر و تهیه بلیطهای ۱۰۰تا ۳۰۰۰هزار دلاری بازیهای فوتبال را ندارند. در عین حال، معترضین به وضعیت موجود که فوتبال را افیون جدیدی برای مسخ مردم در دست بورژوازی جهانی و سازمان مافیایی “فیفا” ارزیابی می کنند با وجود علاقه به بازی فوتبال، از دیدن آن خودداری می کنند و تلاش می کنند توجه مردم جهان را به اعتراضات مردم برزیل جلب کنند.

در حالیکه ۱۵/۹درصد از جمعیت ۲۰۰میلیونی برزیل زیر خط فقر زندگی می کنند، گفته می شود بیش از ۱۳میلیارد دلار از بودجه دولت خرج برگزاری مسابقات جام جهانی شده است. بخشی از این سرمایه گذاری نه فقط در جهت سازمان دادن ابزارهای دولتی برای جلوگیری از اعتراضات مردم و یا سرکوب کارگران، جوانان، زنان و مردم فقیری است که در حال حاضر در تظاهرات ها شرکت می کنند بلکه جهت پیشگیری از اعتراضات طبقه کارگر بعد از پایان مسابقات است. اعتراضات گسترده از سال گذشته در اعتراض به صرف هزینه گزاف برای برگزاری جام جهانی، بجای بهداشت، آموزش و پرورش و رفاه مردم برزیل را فرا گرفته است. دولت خانم “چریک” زندان سیاسی سابق بی مهابا مردم را سرکوب می کند و محلات مردم فقیر بی خانمان را با خشونت و جنایت “پاکسازی” می کند.

ایرانیهای خارج کشور و رژیم اسلامی

حضور تماشاگران ایرانی در برزیل از ویژگیهای جالبی برخورداراست که به همه چیز مربوط است بجز به فوتبال.  بخشی از آن “فوتبال دوستان”ایرانی که از آمریکا و کانادا به برزیل آمده اند مسئله شان برد و باخت تیم محبوبشان نیست. آنها هم فال می گیرند و هم تماشا می کنند. آنچنان با پرچم شیر و خورشید نشان در خیابانهای برزیل ابراز اندام می کنند انگار که “پدر تاج دارشان” هنوز بر تخت شاهی نشسته است.

بخشی دیگر با پرچمها و یا لباسهایی سه رنگ بدون نماد شیر و خورشید و الله آمده اند و حاضر نیستد علیرغم حضورشان در صحنه تشویق تیم اعزامی از رژیم صد هزار اعدام، خود را با جمهوری اسلامی تداعی کنند.

در اینجا لازم نمی بینم که به نفسحمل پرچم بعنوان یکی از نمادهای برجسته دولت – ملت در نظام سرمایه داری جهانی اشاره کنم. از نظر من پرچمهای گوناگون بعنوان نماد ملی تمام کشورهای جهان، تا به امروز آنقدر به خون و جنایت آغشته هستند که هیچ یک بر آن دیگری برتری ندارد. اما هدف اصلی از این نوشته  کوتاه اشاره ای است به تلاش رژیم اسلامی برای تثبیت پرچمی که یادآور حکومت جنایتکار اسلامی است. اما بنظر می رسد که جام جهانی فرصتی است که رژیم می کوشد تاریخ ۳۵سال جنایت خویش را بزک کند.

کم نیستند مردمی که برای حفظ منافع کوتاه مدت خود زیر عَلم و کَتل رژیم اسلامی رفته اند. در بهترین حالت سرشان را زیر برف کرده اند به این خیال خام که دُمشان دیده نمی شود. مقیمان خارجی که به صندوقهای رای مراجعه کرده اند تا شناسنامه شان مُهر اعتبار دریافت کند و در سفرهای پی در پی خود به ایران مراتب چاکری خویش را به رژیم ثابت کرده اند. تعهد داده اند تا در شرایط مختلف یار و یاور رژیم باشند و پولی هم به جیب مبارک بزنند. این خود فروشان ارزان قیمت این بار با وارد کردن پرچم رژیم اسلامی، جوانهای عاشق فوتبال و هیجانات ناسیونالیتسی منتج از آن را نشانه گرفته اند تا در خوش خدمتی به رژیم رتبه اول را کسب کنند. آنان عین اجل معلق در تمامی مکانهای تجمع جوانان حاضر بودند تا از احساسات مردم استفاده کرده و تماشاگران فوتبال را در اذهان عموم طرفدار رژیم جا بزنند.

جمهوری اسلامی، هزینه ها، کار فرهنگی!

جمهوری اسلامی اما در متن بن بستهای سیاسی و اقتصادی خود از طرفی از حضور زنان در استادیوم های ورزشی در ایران جلوگیری می کند و از طرف دیگر با ولخرجی های میلیاردی زنانی را به برزیل اعزام می کند تا با بالا بردن پرچم رژیم، کار “فرهنگی” سیاسی سازمان دهند.  فرش جام جهانی می بافد و به جام جهانی ارسال می کند. هنرپیشه ها و هنرمندان “عزیز” را برای برگزاری شب ایران به برزیل اعزام می کند. دوربین های تلویوزیون ها از بین ده ها هزار تماشاچی یکباره به روی صورت کسانی فوکوس می کند که با پرچم رژیم مشغول ماچ و بوسه هستند و حضرات پوپولیست هم یکباره از حول حلیم به دیگ افتاده و با تحلیل های آبکی از شادی مردم تجلیل می کنند و یکباره فراموش می کنند که صبح همان روز در خیابان شعار مرگ بر جمهوری اسلامی سر داده اند. یکباره نه تنها طبقه کارگر برزیل و ایران به فراموشی سپرده می شوند بلکه سالگرد قتل عام ۳۰خرداد، روزی که به هولوکاست رژیم اسلامی شهرت دارد به حاشیه رانده می شود.

 

۲تیر ۹۳