آذر ماجدی
رضا پهلوی بمناسبت ۱۶ آذر پیام به اعتراض داده، جبهه ناسیونالیست عظمت طلب پرو غرب مردم را به اعتراض بمناسبت ۱۶ آذر دعوت کرده است. آدم نمی داند بخندد یا گریه کند! این جوک تاریخی است اما ضمنا وقاحت این جریان دست راستی مرتجع را به نمایش می گذارد. آنها مردم را احمق فرض کرده اند. این خصلت دائمی دست راستی هاست. از یک حق بجانبی و نارسیسیسم بیمارگونه رنج می برند. خود را همه کاره و حاکم دنیا می دانند و مردم را احمق و خدمتکار فرض می کنند.
آیا اینها اینقدر از تاریخ بی اطلاعند یا خود را به بی اطلاعی می زنند؟ ۱۶ آذر روزی است که در مقابل تمام ارزش ها، باورها و سمبل های آنها قرار می گیرد. ۱۶ آذر روز اعتراض دانشجویان نه تنها علیه حکومت شاه، بلکه علیه آمریکا است؛ سه دانشجو در این روز بدست نیروی سرکوب شاه جان باختند و نامشان در تاریخ به ثبت رسید. ۱۶ آذر سمبل مبارزه چپ و کمونیسم علیه دیکتاتوری و استبداد، خفقان و بی حقوقی، فقر و نابرابری است. روز اعتراض علیه آمریکا بعنوان قلدر جهان و جنایات آنست.
آیا کسی هست که این تاریخ را نداند؟ خیر. این روز با حروف درشت در تاریخ جامعه حک شده است. ۱۶ آذر سمبل آزادیخواهی و برابری طلبی است، سمبل چپ و کمونیسم. پس چرا رضا پهلوی و سلطنت طلبان برای این روز پیام می دهند؟ از گذشته خود و اجدادشان توبه کرده اند؟ خواب نما شده اند؟ هیچکدام. دار ودستۀ اوباشان این جماعت حتی در کشورهای غربی به تظاهرات جریانات چپ یورش می برند و ضرب و شتم می کنند، درست مانند قهرمان ملی شان شعبان بی مخ؛ لات بازی در خونشان است. زیر پرچم “زن، زندگی، آزادی” رکیک ترین کلمات را نثار زنان می کنند؛ در سوسیال مدیا کثیف ترین و رکیک ترین فحش ها را نثار کمونیست ها می کنند؛ اینها همچون جد بزرگ شان که متحد هیتلر بود بدون هیچ شرمی کمونیست را با کوره های آدم سوزی تهدید می کنند.
اینها دچار آلزایمر نشده اند؛ فقط وقیح اند. در همین دو سه ساله، بخصوص در سه ماه اخیر صد ها معلق زده اند؛ روایت پرتاب کرده اند و وقتی کارشان نگرفته ۱۸۰ درجه چرخیده اند. طی بیست سال اخیر چقدر کوشیدند که از کلمه سرنگونی استفاده نکنند، چون سرنگونی با چپ و کمونیسم و انقلاب تداعی می شود؛ کوشیدند کلمه براندازی را جا بیاندازند، از اصلاح طلب حکومتی تا سلطنت طلب، تمام رسانه های فارسی زبان راست خارج کشور کلمه براندازی را لانسه کردند. در سه ماه اخیر براندازی فراموش شد و سرنگونی به کلام حاکم بدل شد. چقدر از اعتراضات مدنی سخن گفتند. کلمه انقلاب را لعنت کردند؛ به انقلاب فحش دادند و ما کمونیست ها را بخاطر انقلاب خواهی مورد فحش و لعنت قرار دادند! مادر تاج از سر افتاده شان در سالگرد انقلاب بهمن با طلبکاری و حق بجانبی انقلاب و کمونیست ها را محکوم کرد. حالا همگی از انقلاب سخن می گویند؛ فقط یک صفت ملی دنبالش قرار می دهند. ۱۶ آذر نیز یکی دیگر از این معلق هاست. سوت می زنند و بروی خود نمی آورند که ۱۶ آذر علیه تک تک ارزشها و اهداف شان است؛ علیه موجودیت راست است چه با تاج و چه بی تاج؛ علیه اربابان رژیم چنجی شان است.
راست مستاصل است. جنبش انقلابی را می بیند؛ هشیاری و روشن بینی آنرا تشخیص می دهد؛ می بیند که چگونه جامعه با آرمان های چپ به خروش آمده است؛ شعارهای آزادی و برابری و علیه فقر را می شنود؛ از همه مهمتر تعیین تکلیف با سلطنت طلبی، رژیم سابق و راست را آشکارا مشاهده می کند. رضا پهلوی در ابتدای این خیزش بعنوان رهبر بجلوی صحنه آمد و پیام داد ولی شعارهای “مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر” و “نه شاه میخوایم نه ملا، قدرت بدست شورا” بلافاصله به حاشیه راندش و ژست “من برای خودم پستی نمی خواهم” را گرفت. (معلوم نیست که ایشان اصلا به چه حقی باید پست خواهی کند، بجز اسپرم پدری چه خصوصیتی یا توانایی در رزومه خویش دارد؟) از ناچاری و بعلت آبرو باختگی تمام فعالین و رهبرانشان مجبور شدند حامد اسماعیلیون را وارد معامله کنند. پیش خود اندیشیدند که این آدم سابقه بد آشکار ندارد و بخاطر تراژدی زندگیش خوشنام است. اما آنهم طولی نکشید.
حنبش انقلابی آگاه است، هشیار است، نمی توان به آسانی فریبش داد. نمی توان به آسانی یک رژیم چنج آمریکایی و رهبران سازمان سیا گمارده را به آن انداخت. تمام رسانه های بستر اصلی در غرب در خدمت حقنه کردن روایت راست و رژیم چنجی اند. از مسیح علینژاد تا فرح پهلوی و نوه اش را به کاخ الیزه و سنا دعوت می کنند؛ در کنفرانس امنیت هالیفاکس دعوتشان می کنند. تمام تلاش شان اینست که این خیزش انقلابی که برای آزادی و برابری و رفاه شکل گرفته است را به جنبش زنان علیه حجاب اجباری تقلیل دهند. یک کلمه از شعار برابری و علیه فقر سخن نمی گویند. خصلت ضد کاپیتالیستی این خیزش را کاملا زیر آب می کنند؛
این تمهیدات ممکن است مردم در غرب را متقاعد کند ولی در ایران از اقبالی برخوردار نیست. اینرا می بینند و مستاصل شده اند. می بینند که رهبر تراشی هایشان برای مردم در ایران با استقبال روبرو نشده است. شعارها علیه راست و رژیم سابقی ها تند تر و متداولتر شده است. از اینروست که تحرکات نظامی شان را دارند آغاز می کنند. ابتدا مانورهای نظامی اسرائیل و آمریکا علیه ایران، سپس تهدید بایدن به حمله نظامی.
باید هشیار بود! باید نسبت به تمهیدات و توطئه های دست راستی، آمریکایی و ناتویی هشیار و آگاه بود. از اینها هر کاری بر می آید. تاریخ یک قرن اخیر ظرفیت اینها چه راست وطنی و چه بین المللی را بارها نشان داده است. برای اهداف ارتجاعی شان از هیچ توطئه و جنایتی فروگذار نخواهند کرد. جنبش انقلابی، طبقه کارگر و نیروهای چپ و کمونیست و انسان های آزادیخواه و انساندوست باید با هشیاری کامل حرکات و تقلاهای آنها را زیر نظر داشته باشند. باید به جامعه آگاهی داد و نسبت به توطئه های آنها واکسینه کرد. باید تلاش شان برای رهبر سازی را خنثی نمود.
مردم خواهان یک جامعه آزاد و برابر و مرفه هستند و زیر مهمیز یک دولت دست نشانده سرکوبگر نخواهند رفت. حکومت شورایی حکومتی است که دخالت مستقیم مردم در سرنوشت شان را تامین خواهد کرد.