ح ک ک کاسۀ داغتر از آش سلطنت!

آذر ماجدی



یک عده اوباش سلطنت طلب به دو نفر از تظاهرات کنندگانی که در میدان ترافالگار لندن از بلندگو شعار مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر می دادند، حمله فیزیکی کرده اند. فیلم این حمله در فیس بوک موجود است. ح ک ک اطلاعیه رسمی داده و این اوباش را نفوذی جمهوری اسلامی نامیده و همه را به وحدت دعوت کرده است!
در سالهای اخیر بارها با مشاهده مواضع و تحرکات این حزب با خود گفته ام: هر دم از این باغ بری می رسد، تازه تر از تازه تری می رسد. شیب راست روی شان آنچنان سریع شده که نمی دانم با تعمیق این جنبش انقلابی به کجا ختم خواهند کرد.
خود سلطنت طلبان با سازمان های رنگارنگشان بخود زحمت اطلاعیه دادن نداده اند؛ رضا پهلوی نگفته به هوادارانش ما باید به آزادی بیان احترام بگذاریم. چرا؟ زیرا اینها دقیقا می خواهند همین پیام را به چپ و کمونیسم بدهند
مگر در دنیای مجازی ما کمونیست ها را با کوره های آدم سوزی تهدید نکرده اند؟ مگر سمبل و قهرمانشان شعبان بی مخ نیست؟ مگر پدر تاجدارشان با کودتای آمریکایی که شعبان بی مخ را با چاقو کشان در خیابان گردش می دادند، به تخت سلطنت باز نگشت؟ مگر سر سلسله شان پدر بزرگ تاجدارشان با کودتای انگلستان به حکومت نرسید که بعد وقتی داشت با هیتلر وحدت می کرد توسط آمریکا و انگلستان به تبعید فرستاده شد؟

سلطنت پهلوی نمونه مسلم ارتجاع، دیکتاتوری و سرکوب در تاریخ قرن بیست است. آیا باید این حقایق را برای رهبری این حزب که بعضا توسط ساواک دستگیر و شکنجه نیز شده اند یادآور شد؟ این ضعف حافظه را چگونه باید توضیح داد؟ چه مساله ای آنها را به دفاع از سلطنت و راست رژیم چنجی کشانده است؟ چرا اینها کاسه داغتر از آش شده اند؟

می دانند که این شعبان بی مخ بازی ها بیش از اینکه به ضرر اپوزیسیون راست آمریکایی و سلطنت طلبان باشد، به ضرر آنهاست. چگونه می توانند ائتلافشان را با چنین ارتجاعی توجیه کنند؟ “اپوزیسیون اپوزیسیون نشویم” یک ژست “متمدنانه” اپورتونیستی است؛ اگر این اپوزیسیون در میدان اعتراض لات بازی در می آورد، چماقداری می کند دیگر نمی توانید ظاهر متمدن تان را در کنار آنها حفظ کنید. برای ادامه حیات خودشان سلطنت طلبان را توجیه و مبرا می کنند. در بد چاله ای افتاده اند. در همین میدان که اوباش سلطنت طلب چماقداری می کنند، عضو دفتر سیاسی شان در کنار تریبون همراه با سطنت طلبان شعار “ارتش مان را گرفتند، سپاه را آوردند” سر می دهد.

آب از سر این حزب گذشته است. هیچ امیدی به رستگاری آنها باقی نمانده است. کاملا در کنار راست رژیم چنچی لنگر انداخته اند. متاسفانه تاریخ همواره تکرار می شود. اینها قرار است نقش حزب توده و رنجبران در سال ۵۷ را بازی کنند. اما باید با صدای رسا اعلام کرد که اینها اسم حزب را به سرقت برده اند. این حزب هیچ ربطی به آن نام و به تاریخ درخشان کمونیستی بنیانگذار آن ندارد.

یکبار دیگر هم این سوال را طرح کردم: چرا اسم حزب را حفظ کرده اند؟ آیا این اسم برای اتحاد سیاه شان مشکل ساز نیست؟ یا با زبلی بلاهت باری تصمیم گرفته اند که در حکومت ائتلافی آمریکایی برای رنگین کردن چهره حکومت این اسم برایشان کارسازاست. جامعه ایران چپ است؛ آرمانخواهی سوسیالیستی در آن قوی است؛ طبقه کارگر قوی دارد؛ رژیم چنج در این جامعه آسان نیست؛ ایران امروز اوکراین ۲۰۱۴ نیست. شرکت دادن یک حزبی که نام کمونیسم کارگری را یدک می کشد می تواند تاکتیک خوبی برای قالب کردن یک حکومت آمریکایی باشد.

بنظر می رسد که این محاسبه رهبری شان باشد. دارند برای پست وزارت کار یا زنان یا سکولاریسم رزومه سازی می کنند. طنز تلخی است. دردناک است. شرم آور است. باید این حزب را وسیعا افشاء کرد. نباید اجازه دهیم که نام کمونیسم کارگری، برنامه یک دنیای بهتر و منصور حکمت را بیش از این به منجلاب بکشانند.

۳۱ اکتبر ۲۰۲۲